سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حق وباطل تیغی دولبه

نظر

 

آیت الله مصباح یزدی :

بین حق و باطل بودن، اعتدال نیست؛ التقاط است

صِرف وسط بودن یک چیزی فضیلت نیست؛ باید خوب و بد را بشناسیم 

ما صرف‌نظر از این‌که شعار اعتدال، امروز به صورت یک شعار سیاسی مطرح شده و

گروه خاصی به آن استناد می‌کنند و آن را ترویج می‌کنند و صرف‌نظر از این‌که این‌ عده

چه نیت و چه اهداف سیاسی‌ای دارند که به این وسیله می‌خواهند آن‌ها را تحقق

 ببخشند، یک بحث کاملاً علمی و آکادمیک را در نظر می‌گیریم و آن این است که اصلا

مفهوم اعتدال چیست، در چه مواردی به کار می‌رود، دلیل اعتبارش چیست، کجا اعتدال

درست است و کجا درست نیست. 

البته یک بحث دیگری را نیز می‌توان مطرح کرد که وقتی در فضای سیاسی این واژه

استعمال می‌شود و این شعار داده می‌شود چه عواقبی دارد یا کسانی که آن را مطرح

کرده‌اند، از این کار چه نیاتی داشته‌اند. چنان‌که در این‌باره، بحث‌های تاریخی هم می‌توان

کرد. برای مثال، از اوائل مشروطیت، حزبی به نام اعتدالیون در ایران وجود داشت. در دوره

اصلاح‌طلبان هم حزبی به نام حزب اعتدال مطرح شد و قبل از این دولت و پیش از طرح

این شعار از سوی این افراد، بعضی از رؤسای جمهور اسبق در سخنانشان روی کلمه

اعتدال خیلی تکیه می‌کردند و شاید این دولت هم یک نوع ارتباط فکری و ایدئولوژیک با

آن‌ها داشته باشد. این‌ها مسائل جداگانه‌ای است و فعلاً این‌ها را در بحث‌مان دخالت نمی‌دهیم.

این مقدمه را برای این عرض کردم که توجه داشته باشیم که انگیزه ‌ما برای ورود به

این بحث، انگیزه سیاسیِ صِرف نیست؛ البته نتیجه‌اش در بحث‌های سیاسی هم ظاهر

می‌شود، همان‌طور که در بحث‌های علمی و آکادمیک هم ظاهر می‌شود.

طبیعت بحث اقتضاء‌ می‌کند که ما اول مفهوم‌شناسی کنیم و واژه اعتدال را مورد بررسی

قرار بدهیم و ببینیم حقیقت معنایش چیست، همان‌گونه که عرض کردم، ارائه تعریفی دقیق

از واژه‌ها و مفاهیم کار آسانی نیست و کسانی که می‌خواهند در مفهوم‌شناسی دقت کنند،

تنها به ذکر جنس و فصل اکتفا نمی‌کنند، مخصوصاً درباره مفاهیمی که انتزاعی است و

حاکی از یک امر عینی نیست و به اصطلاح، از مفاهیم ماهوی نیست، بلکه از معقولات ثانیه است. 

ادامه مطلب...

نظر

 

عوامل بصیرت زا درکلام رھبر معظم انقلاب اسلامی 

بصیرت، ھم افزایش می یابد و ھم کاھش؛ عواملی ھستند که باعث تقویت و نافذ شدن بصیرت

می گردند و جھاتی ھم ھستند که وجود آنھا، باعث ضعف و فقدان روشنگری دل می شوند.

شناخت این عوامل بسیار ضروری است.در مبحث گذشته برخی از این عوامل به طور غیر مستقیم

مورد اشاره قرار گرفتند.در این مقاله ، برخی از این عوامل، ھم در جھت مثبت و ھم منفی، مورد

تأکید قرار می گیرند.

خسته شدن از مبارزه، دست کشیدن از آرمانگرایی، بی رغبتی به سرنوشت جھان اسلام، روی کردن

به شھوات و عشرت طلبی، وارد شدن در میدان مسابقه دنیا خواھی و چنگ زدن به جیفه بی مقدار

دنیا، تبعیت نکردن از ولی حق، از جمله عوامل موثر در جھت منفی بصیرت، یعنی کوردلی است که

در برخی بیانات رھبر معظم انقلاب اسلامی به آنھا اشاره و توضیح داده شده است که به جھت عدم

طرح مستقیم آنھا در مبحث بصیرت، از طرح آنھا خود داری شده است. عواملی که مورد بحث قرار

می گیرند آن تعدادی ھستند که مستقیما در موضوع بصیرت طرح شده اند. حرکت به سوی خدا،

عامل زدودن زنگارھا از بصیرت انسان اگر به خدا رو کردیم، خدا راه را باز می کند.

«و إن الراحل إلیک قریب المسافة.»یک قدم به سمت خدا برداشتن، دل انسان را روشن می کند.

به انسان فتوح می بخشد. زنگارھا را از جلو بصیرت انسان پاک می کند، و قدم بعدی و ادامه راه را

برای انسان راحت تر می کند.این، ھمان موضوع اساسی در جنبه ی فردی این مسئله است؛ ھیچ

چیز جای این را نخواھد گرفت.(1) قرآن، به بصیرت معنا می دھد آنچه را که من عنوان مطالب کوتاه

امروز خود قرار داده ام، این آیه ی شریفه ی قرآن است:«یا ایھا الذین امنوا استجیبوا الله و للرسول

إذا دعاکم لما یحییکم و اعلموا أن االله یحول بین المرء و قلبه».(2)در فضای زندگی ما باید قرآن حکومت

کند و برکات قرآنی موج بزند.در سایه ی قرآن است که معرفت و بصیرت و شجاعت و اقدام ما معنا

پیدا می کند و به سمت ھدفھای درست متوجه می شود.قرآن به مؤمنین می گوید:ای مؤمنین!وقتی

خدا و پیامبر خدا شما را به حیات و به زندگی واقعی دعوت می کنند، به ندای آنھا پاسخ بدھید.

این چه حیاتی است که خدا و پیامبر، ما را به آن دعوت می کنند؟ در یک کلمه ، این حیات شایسته ی

انسان است.(3) ایمان ، حافظ بصیرت و بینش انسان آن چه ھمواره به عنوان نقطه ای روشن در

مجموعه ی عملکرد سپاه از آغاز تشکیل تا امروز در مقابل چشم بینندگان ھست، عبارت است از ھمت

و تصمیم آگاھانه، تحلیل درست پاسداران انقلاب اسلامی است. آن چه که بصیرت و بینش انسان را

در قضایای مختلف و در حوادث گوناگون و زیر غبار تبلیغات جنجال آمیز دشمنان تضمین و حفظ می کند،

دل مؤمن و پاک و نورانی است.حجم تبلیغاتی به کار برده اند، حقیقتا حیرت انگیز است.جوان مؤمن

ما که جان بر کف دست گرفته و آماده ی مجاھدت است.در معرض تند باد این تبلیغات قرار دارد؛

اما این تبلیغات گمراه کننده و بلغزاند، زیرا حقیقت را می بیند و در ورای تبلیغات رنگارنگ دشمنان،

باطن ظلمانی و خبیث محورھا و مراکزی که این تبلیغات را به راه می اندازند، برای او روشن است.این،

نقطه یی است که دشمن نمی تواند به ھیچ کیفیتی آن را نسبت به جوان مسلمان و مؤمن انقلابی

علاج و با آن مقابله کند.دلی که از ایمان برخوردار است و منشأ تقوا در اندیشه و عمل است، با تبلیغات

دشمنان گمراه نمی شود. تبلیغات دشمن غالبا بر روی این متمرکز شده است که بتواند روح ایستادگی

و مقاومت را در ملت بزرگ ایران تضعیف کند.آنھا خیلی خوب فھمیده اند که وقتی یک ملت تصمیم

می گیرد در مقابل زیاده خواھی استکبار بایستد، ھیچ نیرویی در مقابل او کارآیی ندارد؛ این را فھمیده اند

و درست ھم فھمیده اند.سعی شان این است که روح ایستادگی و مقاومت را در ملت ایران از بین ببرند.(4)

ادامه مطلب...

نظر

 

امام زمان (ع) پیروزی حق بر باطل

چون در آستانه آغاز امامت و ولایت امام عصر ارواحنا فداه هستیم  مقداری میخواهیم درباره

ظهور امام زمان که برمحور پیروزی حق بر باطل خواهد بود صحبت کنیم

بنابراین در این جلسه با آیاتی مانوس میشویم که ضمن مانوس شدن با آیات توجه به آیاتی

است که توجه به حکومت مستضعفین بکند.

1- بندگان صالح وارث زمین خواهند شد

در قرآن آیاتی داریم که میفرماید از نظر بینش تاریخی بالاخره بینش حق پیروز است و عاقبت

باطل سرنگون میشود «وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ»

(انبیاء/105) به تحقیق نوشتیم، خدا هر جا میگوید نوشتیم یعنی قطعی کردیم مثلا کتابت

یعنی قطعی کردن مثل خانهای که معاملهاش قطعی میشود میروند سند میزنند نوشتن در

جایی است که حتمی بشود مثلا میفرماید «کُتِبَ عَلَیْکُمْ الصِّیَامُ» (بقره/183) نوشته شد بر

شما روزه یعنی حتماً باید روزه را بگیرید، ما در کتاب زبور نوشتیم و حتمی کردیم بعد از کتابهای

انبیاء یا بعد از قرآنی که کتاب مهمی است در آنها هم نوشتیم، نوشتیم در کتاب پیامبران پیشین

بدرستی که زمین را وارث خواهند شد بندگان صالح ما و حکومت صالح بدست بندگان صالح برقرار

خواهد شد.

در حدیث داریم که وقتی امام زمان ظهور کند از قارهها خواهند آمد و وابستگی خودشان را اعلام

خواهند کرد و دارد نشانه هایش پیدا میشود زشت است که بگوئیم شعار انسان شکم است و

شکم اقتصاد یعنی شکم خواب یعنی شکم امنیت یعنی محیط آرام برای پیدا کردن یک لقمه نان

برای شکم. هر چه هست در راه شکم و این توهین به انسان است.

الاغ وقتی چیزی میخورد بیشتر میخورد بهتر میخورد راحتتر میخورد سرخ کردن ندارد پوست کندن

ندارد لباس گاو هم اتو ندارد فرم ندارد از کمبود تاید هم به انقلاب بدبین نمیشود ازدواج الاغ و گاو

دفتر ازدواج و خانه شخصی نمیخواهد. «وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُم

فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمْ الَّذِی ارْتَضَى لَهُمْ وَلَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ

خَوْفِهِمْ أَمْنًا یَعْبُدُونَنِی لَا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئًا» (نور/55) خدا وعده داده به کسانی که هم ایمانشان

کامل است وعمل صالح کردند که خلیفه کند این مردم مومن و باتقوا را در روی زمین، خدا وعده داده

که حق بر باطل پیروز است، وعده داده که اینها را خلیفه کند برکره زمین همچنان که خلیفه کرد

کسانی که قبل از اینها هستند قبل از شما مومنین هم افرادی حکومت را بدست داشته‌اند.

2- در حکومت اسلامی در محیط آرام مردم به عبادت خدا بپردازند

فرق بین حکومت اسلامی و غیر اسلامی این است که کسانی که مسلمان نیستند حکومت را برای

قدرت میخواهند اما قرآن میگوید مومنینی که حکومت را بدست آنها میدهیم دینی را به آنها میدهیم

که خدا گفت راضی هستم از این دین بعد امنیت را به آنها بر میگردانیم که در آن پیروزی و در آن محیط

آرام به عبادت خدا بپردازند دیگر به خدا شرک نورزند.

اگر میخواهند امکاناتی را به دست بگیرند و اگر میخواهند امنیت داشته باشند همه امکانات و خوراک

و پوشاک همه وسیله است و هدف (یعبدوننی) کما اینکه خود قرآن میگوید «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ

إِلَّا لِیَعْبُدُونِی» (ذاریات/56) اصل آفرینش برای این است که شما جهت پیدا کنید خوراک و پوشاک و

علم مهم نیست جهت خوراک و پوشاک و علم مهم است.

مثلاً یک دانه سیب را تعارف میکنیم به سه نفر یک نفر نمیخورد میگوئیم چرا نمیخوری؟ میگوید من قهر

هستم، یک نفر نمیخورد میگوید از بس خوردهام دیگر میل ندارم، سومی میگوید من نمیخورم برای اینکه

برادرهایی که شب میآیند بخورند اگر من بخورم آنها ندارند در نخوردن شریک هستند اما جهت هر کدام

فرق میکند.

هر کس جهت غیر خدا برود جهت او جهت محدودی خواهد بود شما اگر خواسته باشی کاری کنی

که من را راضی کنی بالاخره من آدم محدودی هستم بنابراین عمری کار بکنی که من را راضی کنی

بعد وقتی من مردم من میروم شما هم در راه محدود کار کردهای مومنین اگر حکومت را میگیرند برای

اینست که به کارهایشان جهت بدهند تا از محدود به بی نهایت پرواز کنند و این است آیه دوم.

ادامه مطلب...

نظر

فهم حقیقت و بصیرت

از شاخصه های عمار یاسر، فهم حقیقت و داشتن بصیرت6 است:

الف) قبل از جنگ صفین

دفاع از امام بعد از سقیفه

نمود فهم و بصیرت دینی، درک زمان و دفاع از ولی در زمان مناسب است. زمانی که

شورای شش نفری، عثمان را بعد از عمر برای خلافت انتخاب کرد، عمار بن یاسر زبان

به اعتراض گشود و با قدرت بیانی که در دفاع حق مغصوب ولیّ مؤمنین داشت، به

اشتباه مهلک و بزرگ پیشین آنان هم اشاره کرد: «ای گروه قریش! تا کی این امر

(خلافت) را از خاندان پیامبر(ص) خارج می کنید، گاهی به این سوی و هنگامی به

آن سوی می برید و به این و آن می بخشید؟ با این وضع می ترسم از آنکه خدا به

کلی آن را از شما مسلمانان سلب کند و در غیر شما قرار دهد؛ چنان که شما در

غیر محلش نهادید».7

اگر چه کسانی که حمیت جاهلی در قلبشان بود، او را متهم کردند که از حد خود خارج

شده و در آنچه قریش صلاح کار خود می داند، دخالت کرده است؛ اما گفتار او، افکار

عمومی جامعه را به فکر فرو برد و آرمان های تحقق نیافته پیامبر(ص) را در جامعه بعد

از او تداعی ساخت که هنوز به اولین پیمانی که پیامبر(ص) میان آن ها برقرار ساخت ـ

مبنی بر برادر بودن مؤمنان به جهت سنخیت روحی که با هم دارند ـ ایمان نیاورده اند؛

از همین رو کلام حق عمار را که صحابه پیامبر(ص) بود و در امور دینی مردم سخن

می گفت، دخالت پنداشتند.

دفاع از امام در جنگ جمل

ادامه مطلب...

نظر

چرا امام حسین(ع) یکی از اهداف قیام خود را احیای حق

و از بین بردن باطل معرفی می کند؟

ماه محرم

زیرا در عصر امام حسین(علیه السلام) بسیارى از حق ها به دست

فراموشى سپرده شده بود و باطل به جاى آن نشسته بود. اما در پاسخ

به اینکه در آن عصر چه حق هایى از صحنه جامعه رخت بر بسته،

و چه باطل هایى رواج پیدا کرده بود، موارد زیادى را مى توان نام

برد که در این مختصر تنها به ذکر چند مورد از آن ها قناعت مى شود:

به شهادت تاریخ معاویه گروههایى را تشکیل داده بود که از شام به

سوى عراق مرکز حکومت امام على(علیه السلام) رفته و مخفیانه به

مرزنشینان هجوم برده و اموالشان را غارت کرده و باز مى گشتند

تا مردم عراق را نسبت به حکومت على(علیه السلام) متزلزل و ناامید کرده

و امنیّت مناطق تحت نفوذ حضرت را از بین ببرند. (1) چه باطلى بالاتر

از کشتن انسان هاى بى گناه و بى دفاع و غارت اموال مسلمانان و ایجاد

ناامنى در حکومت اسلامى مى توان تصوّر کرد؟

معاویه با اموال متعلّق به بیت المال افراد ضعیف الایمانى که در اطراف

امیرمؤمنان على(علیه السلام) وجود داشتند و داراى روحیه متزلزلى بودند را

مى خرید تا اطراف آن حضرت را خلوت کند! آیا بیت المال براى خریدن

افراد مزدور بى ایمان در نظر گرفته شده است؟ آیا این کار احیاى باطل

و از بین بردن حق نیست؟

معاویه در طول مدّت به قدرت رسیدن على(علیه السلام) و به منظور تضعیف

حکومت آن حضرت، کشته شدن خلیفه سوم، عثمان، را به دست شورشیان

بر ضد او مطرح مى کرد و به بهانه یافتن عاملان قتل و مجازات آنها روى

آن مانور مى داد و اساساً یکى از عوامل جنگ صفین که ده ها هزار نفر در

آن کشته شدند (2) همین مطلب بود.

داستان علم کردن پیراهن عثمان که در تاریخ معروف است اشاره روشنى به

این مطلب دارد، امّا از عجایب تاریخ این است که وقتى على(علیه السلام) به

شهات رسید و امام حسن مجتبى(علیه السلام) مجبور بر صلح شد و معاویه

بر اوضاع مسلّط گشت و حاکم مطلق العنان کشور اسلامى شد، دیگر مطلقاً

سخنى از قاتلان عثمان به میان نیاورد و این ماجرا را پى گیرى نکرد! گویى

عثمان هرگز به قتل نرسیده است.

ادامه مطلب...