سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حق وباطل تیغی دولبه

نظر

            شاخصه های شناخت حق  از باطل

 

بخش بزرگی از آیات قرآنی به مسئله حق و باطل پرداخته است و معیارها و شاخصه هایی

برای شناخت و تشخیص آن ارائه داده است. این شاخصه ها گاه با بیان اموری است که حق

را به آدمی می شناساند و گاه از طریق اموری است که باطل را از پس هزاران افسانه و

گریم و رنگ، شفاف وعریان به نمایش می گذارد و چهره زشت و کریه باطل را آشکار می سازد.

در این جا به برخی از معیارهای شناخت حق از باطل اشاره می شود؛ این شاخص ها از جمله

مهم ترین آن هاست که انسان با بهره گیری از آن به سادگی می تواند راه خویش را بیابد و از

دام هزار چهره باطل بگریزد.

1سودمندی: یکی از مهم ترین شاخصه هایی که قرآن برای تشخیص حق از باطل ارائه می دهد،

سودمندی حق است. به این معنا که حق اصولا برای آدمی و هدف او سودمند می باشد.

اگر انسان نسبت به فلسفه آفرینش و هدف زندگی آگاهی و شناخت داشته باشد، می داند

که هدف زندگی برتر و والاتر از خواسته های زودگذر دنیایی و پاسخ گویی به نیازهای قوای

نفسانی است از این رو، هر چیزی که تنها به همین خواسته های زودگذر پاسخ دهد و برای

آن فراهم آمده باشد، نمی تواند حق باشد، مگر آن که این پاسخ گویی در راستای همان

هدف کلی و اصلی آفرینش باشد. به عنوان نمونه اگر پاسخ گویی به شهوت غذایی و یا

جنسی، به قصد پاسخ گویی به یک نیاز طبیعی و بهره گیری از آن برای افزایش فرصت و توان

پاسخ گویی به نیاز اصلی بشر یعنی سعادت و خوشبختی ابدی باشد، می تواند این بخش

از پاسخ گویی به نیازهای قوای طبیعی و غریزی پاسخ گویی حقانی باشد، ولی اگر این پاسخ

گویی اصالت پیدا کند و همه سرمایه وجودی انسان را به خود اختصاص دهد و اجازه ندهد

تا انسان از آن برای اهداف اصلی و کلان سود برد، چنین پاسخ گویی باطل خواهد بود،

زیرا وی را سرگرم جزئیات ناپایدار کرده و از هدف اصلی بازداشته است. در حقیقت شخص

از این پاسخ گویی، سود واقعی برنگرفته هر چند که گمان سودی زودگذر از ناحیه پاسخ گویی

به این نیاز طبیعی به دست آورده باشد.

خداوند در آیات سوره عصر به این نکته تأکید می کند که بسیاری از مردم گمان می کنند که سود

می برند در حالی که از سرمایه وجودی خویش همواره زیان می دهند؛ زیرا فرصت عمر با

سرگرمی به پاسخ گویی به نیازهای جزیی از دست می رود و شخص سود اصلی را فراموش

می کند بنابراین سرگرم شدن به هواهای نفسانی و پاسخ گویی به آن چه سودمندی واقعی

نیست بلکه خسران و زیان واقعی است، به عنوان باطل قلمداد شده است.

2. ماندگاری: دومین معیاری که قرآن برای شناخت حق از باطل به ویژه در دنیای تلازم حق و باطل

و آمیختگی آن ها ارائه می دهد، ماندگاری حق است. به این معنا که حق از خصوصیت پایداری و

مانایی برخوردار است درحالی که باطل از چنین ویژگی محروم می باشد. خداوند در آیات 17

سوره رعد و 18 سوره انبیاء به ماندگاری و پایانی حق به عنوان یک شاخص و معیار اصلی و

جامع توجه داده است. در آیه 17 سوره رعد با آوردن تمثیلی زیبا باطل را به کف آبی همانند

کرده که از پایداری برخوردار نمی باشد درحالی که آب نه تنها پایدار و ماناست بلکه با باقی ماندن

در زمین به انسان و دیگر موجودات زمین سود می رساند. خداوند می فرماید: انزل من السماء

ماء فسالت اودیه بقدرها فاحتمل السیل زبدا رابیا و مما یوقدون علیه فی النار ابتغاء حلیه أو

متاع زبد مثله کذلک یضرب الله الحق و الباطل فاما الزبد فیدهب جفاء و أما ما ینفع الناس فیمکث

فی الأرض کذلک یضرب الله الأمثال؛ از آسمان آب فرستادو هر رودخانه به اندازه خویش جاری شد،

و آب روان، کف، برسرآورد و از آنچه بر آتش می گدازند تا زیور و متاعی سازند نیز کفی بر سرآید،

خدا برای حق و باطل چنین مثل زند؛ اما کف به کناری افتد و نابود شود و آنچه برای مردم سودمند

است در زمین پایدار بماند.خدا این چنین مثل می زند.

از نظر قرآن آمیختگی حق و باطل در دنیا همانند آمیختن گوهرهای گرانبها با سنگ است که به

سادگی وآسانی نمی توان آن ها را جدا کرد، بلکه این آتش فتنه است که سره را از ناسره جدا

می کند و موجب می شود تا زر وسیم گرانبها از درون سنگ های عظیم بیرون آید، درحالی که

سنگ بزرگ است و بیشتر به چشم می آید و تنها ریشه ها و رشته ها و دانه هایی از زر به چشم

می آید، ولی وقتی این سنگ در آتش فتنه قرار گیرد، زر آن جدا می شود و حقیقت آن آشکار

می گردد. در آتش فتنه، زر سرخ حق، روشن و درخشان بیرون می آید و از مانایی و پایداری

بیشتری برخوردار می باشد. حقیقتی که در زندگی میان باطل ها نهان شده و آمیزه حق و باطل

همواره در پیش دیدگان ما قرار دارد، در زمان آتش فتنه آشکار می شود و به سبب آن که حق است

می ماند و باطل در درون آتش فتنه ها ذوب می شود و از میان می رود.


3. مطابقت با فطرت: از دیگر ویژگی های حق آن است که همواره مطابق با فطرت و طبیعت سالم

بشر است. از این رو حتی کودکان که بر فطرت و طبیعت سالم الهی هستند، آن را می شناسند

و می پذیرند. تنها انسان هایی که فطرت و طبیعت سالم خود را ازدست داده اند، به سوی حق

گرایش ندارند و از آن گریزانند.

خداوند در آیاتی که داستان گاو بنی اسرائیل را تعریف می کند به علت حق گریزی این دسته از

یهودیان که از اشراف یهود بودند اشاره می کند. در این داستان که در آیات 76 تا 47 سوره بقره

بیان شده، به این نکته اشاره شده که علت مخالفت اشراف یهود با اجرای حدود خداوندی که

حکم حق بود، قساوت قلب ایشان بوده است. دل های اشراف یهودی به سبب پیروی از

وسوسه های شیطانی و هواهای نفسانی به گونه ای درآمده بود که خداوند آن را چون سنگ

بلکه سخت تر از آن دانسته است. از این رو سخن حق را نمی پذیرفتند و با آن مخالفت می ورزیدند.

به هرحال، از نظر خداوند قلوبی که بر فطرت و سلامت آن باقی باشد، گرایش به حق دارد. لذا با

استفاده از این شاخصه می توان دریافت که آن چه انسان سالم به آن گرایش دارد، حق می باشد.

(انبیاء آیه 55)


4. عقلانیت: از دیگر شاخصه هایی که قرآن بیان می کند، عقلانیت است. به این معنا که حق،

مطابق عقل می باشد و عقل بشری به سادگی حق را می شناسد و بدان گرایش پیدا می کند.

البته می توان گفت که فطرت و عقلانیت، شاخصه های درونی بشر است. به این معنا که فطرت

سالم و عقل مستقل، حکم می کند که ظلم قبیح است و عدالت حسن می باشد. چنین قضاوت

و داوری عقل و فطرت سالم، در حقیقت بیانگر حق بودن عدالت و باطل بودن ظلم است. انسان ها

اگر بر فطرت سالم، تربیت و پرورش یابند و محیط اجتماعی آنان آلوده نباشد، به طور طبیعی به

حق گرایش خواهند داشت و عقل ایشان حق را تشخیص و تأیید کرده و فطرت سالم به سوی آن

گرایش می یابد. البته قرآن گزارش می کند که برخی از جوامع به سبب آن که آلوده شده اند این

فرصت را از مردم می گیرند که بر پایه فطرت سالم رشد پیدا کنند و لذا عقل ایشان به عوامل بیرونی

بسته می شود و توانایی درک درست و تحلیل صحیح نخواهد داشت. از جمله این اقوام می توان

به قوم نوح اشاره کرد که قرآن می فرماید آنان جامعه را چنان ساخته بودند که کودکان، بیرون از

فطرت، زاده و رشد می یافتند و کفر و فجور به جای توحید و عدالت و اعتدال، فطرت ایشان شده بود.

(نوح آیه 72)

 

5-اعتدال و تعادل: از دیگر شاخصه های حق آن است که همواره بر پایه عدالت، اعتدال و تعادل است.

به این معنا که هرگز به سوی افراط و تفریط گرایش نداشته و ظلم دو سویه را برنمی تابد. حق، اصولا

مبتنی بر اعتدال و عدالت است. از این رو هرگونه افراط و تفریطی چون اسراف، فجور، ظلم و تجاوز به

معنای باطل می باشد و اگر به مواردی که قرآن به عنوان امور باطل از آن تعبیر کرده توجه شود،

به آسانی می توان دریافت که شاخص اصلی حق همان استواری آن بر عدالت و اعتدال و تعادل می باشد.


6- مطابقت با وحی: همان گونه که حق، مطابق با فطرت و عقل سالم است، مطابق و سازگار با وحی

نیز می باشد. خداوند در آیاتی چون 185 سوره بقره و نیز 3 و 4 سوره آل عمران و آیه نخست سوره فرقان

به این شاخصه حق توجه می دهد و می فرماید که اصولا حق نمی تواند مخالف با آموزه های وحیانی

باشد و هر جایی دیده شود که امری مخالف آموزه های وحیانی است می توان یقین کرد که آن چیز

باطل می باشد و هیچ بهره ای از حق نبرده، هر چند خود را به حق آراسته و در جامه حق، خودنمایی کند.


7- بصیرت زایی: اصولا حق به سبب ویژگی که دارد، بصیرت زاست و باطل در مقابل، بصیرت زداست. به

این معنا که حق، پرده های سنگین و سهمگین را کنار می زند و موجب می شود تا انسان باطل امور

و پیامدهای طبیعی آن را درک کند؛ در حالی که باطل می کوشد تا بصیرت را از آدمی بردارد و چشمانش

را بر پیامدها و آثاری که بر آن بار می شود ببندد؛ زیرا با آشکار شدن پیامدها و آثار، به سادگی دانسته

می شود که آن امر، چیزی جز باطل نبوده است. این گونه است که باطل همواره بر هیاهو، غوغاسالاری

و تیره کردن امور مبتنی است و از شفافیت و روشنی واقعی امور هراس دارد، زیرا به سادگی چهره

باطلش آشکار می شود و رسوا می گردد. اهل باطل همواره بر عمل گرایی تأکید می کنند و به پیامدها

به ویژه در بلندمدت کم تر توجه می دهند و یا اصولا آن را می پوشانند تا آشکار نشود. در مقابل، حق،

خواهان شفافیت امور، آشکار ساختن پیامدهای کوتاه و بلند می باشد و حتی به آخرت امر در قیامت و

رستاخیز نیز توجه می دهد.


8- وحدت زایی: حق، گرایش به وحدت دارد، زیرا ریشه در توحید و یکتایی آفریدگار و پروردگار دارد. از این

رو همواره حق موجب وحدت و اتحاد مردم می شود چنان که قرآن و اهل بیت(ع) و پیامبر(ص) این گونه

بودند؛ زیرا حق هرگز به تفرقه و اختلاف دعوت نمی کند و حتی با آن مبارزه و مخالفت می ورزد. آیاتی

چند از قرآن به این شاخصه توجه داده که از جمله می توان به آیه 213 سوره بقره اشاره کرد که در آن

جا شاخصه باطل را تفرقه گرایی و ایجاد اختلاف در میان مردم می داند.


9- ایمان زایی: حق، اصولا مخالف کفر و شرک و نفاق است و مهم ترین عامل ایمان در بشر می باشد.

از این رو خداوند در آیه 34 سوره سبا، کفر را نتیجه طبیعی باطل گرایی دانسته و به مردم هشدار داده

است که یکی از راه های شناخت باطل از حق آن است که آن چیز آیا آدمی را به سوی ایمان سوق

می دهد یا به سوی کفر و شرک می برد.


10- نیک فرجامی: اصولا پایان حق به فرجام نیک ختم می شود. بنابراین هر چیزی که فرجام بدی

داشته باشد نمی تواند حق باشد. از این رو خداوند در آیات 2 و 3 سوره محمد از شاخصه های مهم حق،

نیک فرجامی آن دانسته است. انسانی که دارای فطرت سالم و عقلانیت کامل و سالم باشد، در می یابد

امری که به آن گرایش دارد آیا از اموری است که فرجام نیکی دارد یا ندارد؟ اگر امری دارای فرجام بدی باشد

نمی تواند حق باشد و چیزی جز باطل نیست. به عنوان نمونه اگر حضور مستکبران در جامعه ای، مورد علاقه

گروه ها و افرادی باشد، بی گمان نمی توان آن را گرایش به حق دانست، زیرا اصولا حضور مستکبران

جز تباهی و فساد و ظلم چیزی به دنبال نخواهد داشت. براین اساس اگر کسی از استکبار فرد و یا گروهی

آگاه باشد و خواهان حضور آنان گردد بی گمان خواهان حضور باطل است؛ زیرا این حضور، چیزی جز بدبختی

و بدفرجامی نصیب جامعه نخواهد کرد.


11- اصلاح سازی: از دیگر شاخصه های شناخت حق از باطل آن است که به تبعات و پیامدهای چیزی توجه

شود. در حقیقت یکی از راه های شناخت توجه به پیامدهای آن است. اگر امری، انسان را به سوی هنجارها

سوق دهد و یا رفتارهای خوب و نیک را در آدمی پدید آورد، آن امر می بایست امر حقی باشد، زیرا اصولا

باطل نمی تواند پیامدهای خوب و نیکی به همراه داشته باشد و در نهایت آدمی را به سوی رفتارهای زشت

سوق می دهد.


اصولا گرایش به حسادت (بقره آیه 109)، تعصبات بیجا (سباء آیه 34) اسراف و تبذیر و مانند آن نمی تواند

ریشه در امور حقانی داشته باشد، بلکه امور حقانی اموری هستند که آدمی را به سوی کارهای نیک و

صالح می کشاند و رفتارهای وی را اصلاح می کند. براین اساس باید گفت که حق اصولا اصلاح ساز است

و رفتارها و کردارهای آدمی را اصلاح کرده و از فساد و افساد باز می دارد. (مائده آیه 28)


12- رهایی از سرگردانی: از دیگر شاخصه های حق آن است که آدمی را از سرگردانی و تردید رهایی

می بخشد. نوساناتی که در آدمی وجود دارد به سبب آن است که حق را از باطل نشناخته ولی هرگاه

انسان حقی را یافت، از ویژگی های حق آن است که دل آدمی را آرام می کند و اطمینان خاصی را به

آدمی می بخشد. از این رو قرآن، ایمان به خداوند و گرایش به توحید و عمل براساس آموزه های قرآنی

و انجام کارهای عادلانه و صالح و مانند آن را که حق می باشند، عامل مهمی در آرامش و اطمینان افراد

معرفی می کند. به هرحال حق، از چنین ویژگی ای برخوردار است باشد که آدمی بر پایه آن از سرگردانی

رهایی می یابد (ق آیه 05) و تردید و شک بردار نمی باشد

 (بقره آیه 2 و آیات دیگر).