سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حق وباطل تیغی دولبه

نظر

ملاک تشخیص جبهه حق و باطل در جریان های اجتماعی 

در قرآن کریم جز از دو گروه سخنی به میان نیامده است گروه ایمان و گروه کفر(فمن شاء فلیومن

و من شاء فلیکفر-کهف29)حق و باطل(فماذا بعدالحق الا الضلال-یونس32). 

حتی یک آیه هم به گروهی که بین این دو باشد و به اصطلاح بی طرف باشد اختصاص داده نشده

است چراکه اصلا چنین گروهی وجود ندارد تا در مورد آنها حرفی زده شود. در نبرد بین علی بن

ابیطالب (ع) و هر جریان وشخص دیگر،کسی که با علی (ع)نباشد هرجا باشد باحق نیست 

(فماذا بعدالحق الا الضلال)جبهه نفاق هم همان جریان کفر است با لباس اسلام. 

ضرورت شناخت جبهه حق و ایمان از اینجا پیدا می شود که اگر جبهه حق را نشناخته و به آن نپیوندیم

لاجرم در جبهه باطل خواهیم بود،چه بخواهیم چه نخواهیم.چراکه تشکیل جریان های اجتماعی

تابع نیت افراد نیست کسی که علیه امام حسین علیه السلام در کربلا شرکت کرده است با نیت

"قربة الی الله" هم که باشد اثری در جبهه باطل بودن وی ندارد لذا ما در عرصه اجتماعی و تشخیص

جریان ها به دنبال کشف نیت افراد نیستیم. 
 
گستره نبرد حق و باطل 
 
در قرآن کریم خداوند سمیع و علیم بعد از دستور هبوط که نقطه شروع جدید زندگی انسان محسوب

می شود اولین نکته ای که لازم می بیند درباره زندگی این جهان به انسان توجه دهد که مهمترین،

ضروری ترین و ابتدایی ترین نکته است این می باشد که برخی از شما با برخی دیگر دشمن خواهید بود. 
 
آنجاکه می فرماید:(وقلنا إهبطوا (دستور هبوط)بعضکم لبعض عدو(اولین سخن حق بعد از هبوط)_بقره36)ب

نابراین می توان گفت با شروع زندگی انسان نبرد حق و باطل هم آغاز شده است. 
 
ازسوی دیگر شیطان برای إغوای انسانها تا روزی که برانگیخته می شوند از خداوند مهلت خواست

(رب أنظرنی إلی یوم یبعثون_اعراف14) اما خداوند متعال در جواب این درخواست فرمود:

(انک من المنظرین الی یوم الوقت المعلوم_حجر38) 
 
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان در توضیح اینکه منظور از وقت معلوم چه زمانی است آن را تا انتهای

این دنیا می دانند و معتقدند شیطان برای اغواگری تا انتهای دار تکلیف یعنی این دنیا مهلت یافته است.

در طرف دیگر،زمین هرگز از حجت الهی خالی نبوده و نخواهد بود. 
 
امام صادق علیه السلام فرمود:(لولا الحجه لساخت الارض باهلها_بحار جلد23 باب اضطرار الی الحجه)

پس تا زندگی در این دنیا وجود دارد اغواگری شیطان و هدایت حجت الهی خواهد بود واین نبرد تا اخر

دنیا امتداد خواهد داشت.می توان گفت گستره نبرد حق و باطل از اول تاریخ است تا انتهای آن. 
 
مشکل تشخیص و انتخاب جبهه حق 
 
آنچه که کار انسان را در انتخاب جبهه حق مشکل می کند دو چیز است: 
 
الف_ظاهر سازی جبهه باطل(خوبی های جبهه باطل) 

حقیقت آن است که راه حق قابلیت جعل و ظاهرسازی را دارد.درجبهه باطل افراد اهل نماز،روزه،حج،

اخلاق نیکو،حفظ قرآن،مفسر قرآن، افراد دارای سابقه طولانی، عالم دینی که دارای مقامات عرفانی

و کشف و کرامت هم هست، عدالت،رفاه، نظم، قانون مداری و... یافت می شود. 
 
فقط به همین یک نمونه دقت کنید، در قرآن کریم تعبیری درباره فردی آمده است که شبیه آن فقط

درباره انبیاء ذکر شده، آنجا که می فرماید: « و أتل علیهم نبأ الذی آتیناه آیاتنا » / اعراف 175 و

بلافاصله در آیه بعد درباره همان فرد می فرماید: « و مثله کمثل الکلب » / اعراف 176.

ادامه مطلب...

 اقلیت حق و اکثریت باطل 

همواره هر اکثریتى با خطراتى که ممکن است سبب نابودى، اضمحلال یا انحراف آن شود. اگر اکثریت

بخواهد مقام کیفى و کمى خود را نگه دارد باید به آن خطرات آشنا باشد تا خود را از گزند آنها مصون دارد. 

در آیات بسیارى به این آسیب‏ها اشاره شده و تعریف روشن و شفافى از آنها به دست داده شده است ؛

از جمله:

1. خطر اعتماد بر گمان‏هاى بى اساس

و إن تطع أکثر من فى الأرض یضلوک عن سبیل الله ان یتبعون الا الظن و ان هم الا یخرصون؛(مائده (5) آیه 100)

اگر از بیشتر کسانى که در روى زمین هستند اطاعت کنى، تو را از راه خدا گمراه مى‏کنند، (زیرا)

آنها تنها از گمان پیروى مى‏نمایند و تخمین و حدس (واهى) مى‏زنند. 

از آیه استفاده مى‏شود که بیشتر اهل زمین به دلیل اعتماد بر گمان‏هاى بى اساس در معرض تهدید

ضلالت هستند، از این رو صرف اکثر بودن طرفداران ظن نمى‏توان دلیل بر درستى و هدایت آنان باشد.

آیه 36 یونس نیز بر این مضمون دلالت دارد.

2. خطر آلودگى به شرک‏

«و ما یؤمن أکثرهم بالله الا و هم مشرکون، (یوسف (12) آیه 106) و بیشتر آنها که مدعى ایمان به خدا

هستند، مشرکند». 

از این آیه به دست مى‏آید که بیشتر اهل زمین به سبب شرک و دورى از توحید در معرض گمراهى‏اند؛

همان طور که امروزه اکثر مردم دنیا در اثر عوامل مختلفى چون جهل و نارسایى مفاهیم دینى عرضه

شده از ناحیه مبلغان دینى با خطر انواع شرک مواجه‏اند و کمتر مردم موحد خالص یافت مى‏شود.

3. خطر بى توجهى به خدا

ثم لأتینهم من بین أیدیهم و من خلفهم و عن إیمانهم و عن شمائلهم و لا تجد أکثرهم شاکرین؛(اعراف (7) آیه 17)

سپس از پیش رو و از پشت سر، و از طرف راست و از طرف چپ آنها، به سراغشان مى‏روم و بیشتر آنها را

شکر گزار نخواهى یافت. 

ناسپاسى در برابر بخشش و تفضل خداوند، یکى دیگر از آسیب‏هاى دامنگیر بشر است که مانع دست یابى

او به مقام شکر گزارى و سپاس مى‏شود. بر اساس این آیه، ناسپاسى ناشى از قرین شدن با افکار شیطانى

و تبعیت از فرمان‏هاى اوست. دل سپردن به آرزوهاى طولانى و واهى، بلایى شیطانى است که بیشتر

مردمان گرفتار آن هستند و کمتر آدمى را مى‏توان یافت که بتواند از آنها نجات یابد.

4. خطر ایمان نیاوردن به امور غیبى

ذلک من أنباء الغیب نوحیه الیک و ماکنت لدیهم اذا اجمعوا أمرهم و هم یمکرون، و ما أکثر الناس و لو حرصت

بمومنین؛(یوسف (12) آیه 102 و 103) این از خبرهاى غیب است که به تو وحى مى‏فرستیم. تو (هرگز)

نزد آنها نبودى هنگامى که تصمیم مى‏گرفتند و نقشه مى‏گشیدند، و بیشتر مردم، هر چند اصرار داشته

باشى، ایمان نمى‏آورند. 

بر اساس این آیه عدم ایمان و باور به امور غیبى و امدادهاى الهى از موضوعاتى است که بیشتر مردم بدان

مبتلا هستند. اساساً ایمان پیدا کردن به تحقق عملى امور غیر طبیعى در زمان حال یا گذشته و یا آینده

سخت است. به همین جهت، بیشتر مردم در نیمه راه بازمانده و از همراهى رسولان الهى عاجز مى‏گردند.

5. خطر انکار علم غیب

«و انّه لذوعلم لما علمناه و لکن أکثر الناس لا یعلمون؛(یوسف (12) آیه 68) و او به خاطر تعلیمى که ما به او

دادیم، علم فراوانى داشت، ولى بیشتر مردم نمى‏دانند».

آیه فوق دلالت دارد بر این که بیشتر اهل زمین از پذیرش علم غیب که صاحبان این نوع علم مى‏آورند ابا مى‏کنند،

زیرا آنها معتقدند چگونه ممکن است انسانى داعیه همچو علمى را داشته باشد و خود را ما فوق آنها قلمداد بکند،

حال آن که بسان آنها راه مى‏رود، غذا مى‏خورد، خسته مى‏شود، استراحت مى‏کند و هزاران کار این چنینى در

هر شبانه روز انجام مى‏دهد.

ادامه مطلب...

نظر

رعایت حق ماه رمضان

براى شناخت حق ماه مبارک رمضان و اهتمام در اداى حق آن باید بیندیشیم هدف از روزه چه بوده

و چرا خداوند این ماه را گرامى داشته است.

این طور که از بیان معصومان علیهم السلام پیداست، همه حیثیت و منفعتى که براى روزه متصوّر است،

همان جنبه ایجاد مصونیت و ملکه تقوا نسبت به همه اعضا و جوارح انسان است، چرا که هر یک از اعضا

و جوارح، به نحوى در معرض تهدید گناه قرار دارند.

زبان، گوش، چشم، شکم و غریزه جنسى، همه در معرض خطر هستند و روزه یک عمل عبادى تمرینى

است که ابتدایى‏ترین شکل آن، با پرهیز و خوددارى از آشامیدن و خوردن تحقّق پیدا مى‏کند، و زمانى این

عمل به مرحله کمال مى‏رسد که تورّع و پرهیز، به همه تمایلات و خواهش‏ها تسرّى پیدا کند، یعنى همانگونه

شخص براى مدّتى دهان و شکم را از لذایذ، حتى خوردنى‏ها و نوشیدنى‏هاى حلال محروم مى‏کند، باید

چشم و گوش را از دیدن و شنیدن ناروا و حرام باز دارد و غریزه جنسى را مهار کند، در این صورت نتیجه روزه

که همان توفیق در مالکیت نفس و غرایز است براى انسان حاصل مى‏شود و اگر انسان توانست مالک نفس

خود شود، خویش را از خطرات و عواقب سوء دنیوى و اخروى شهوت پرستى حفظ کرده است.

امام على علیه السلام مى‏فرماید:

فازَ مَنْ غَلَبَ هَواهُ وَ مَلِکَ دَواعِىَ نَفْسَهُ. «1»

کسى که زمام تمایلات خود را به دست گرفت و مهار کرد، رستگار است.

آرى، اگر انسان موفّق شد به وسیله روزه و ممارست در اطاعت، دشمن درونى را مهار کند، به روزه واقعى

نایل شده است.

پیامبر گرامى اسلام صلى الله علیه و آله در این باره مى‏فرماید:

الصَّوْمُ جُنَّةٌ مِنَ النَّارِ. «2»

روزه، سپر آتش است.

و این همان معناى سپر بودن و حایل شدن روزه در برابر آتش است یعنى: روزه میان انسان و آتش حایل

مى‏شود و او را از ابتلاى به آتش شهوات و تمنّیات غرایز باز مى‏دارد.

پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله مى‏فرمایند:

اعْدى‏ عَدُّوِکَ نَفْسُکَ الَّتِى بَیْنَ جَنْبَیْک. «3»

دشمن‏ترین دشمنان همان دشمن درونى است که بین دو پهلوى تو مى‏باشد.

اگر توانستى حق روزه را به درستى و با تمام و کمال به جا آورى، در حقیقت به ثمره روزه و دستاورد آن،

نیز خواهى رسید.

جالب این است که ثمره تقوا که خداوند بر روزه مترتّب مى‏فرماید، ریشه در نگهبانى و پاسدارى از هویّت

انسانى دارد و به طور کلى هر ثمره و خصوصیّتى براى روزه ذکر شده، براى تقوا هم ذکر شده است، چون

روزه طریق تحصیل همان ملکه است.

امیر المؤمنین علیه السلام مى‏فرماید:

فَانَّ التَّقْوى‏ فِى الْیَوْمِ الْحِرْزُ وَ الْجَنَّةُ وَ فى‏ غَدٍ الطَّریقُ الَى الْجَنَّةِ. «4»

به طور قطع امروز، تقوا، سپر از بلا و فردا، راه بهشت الهى است.

اگر در دنیا سپر را به دست آوردى و این حائل را در میان خود و آتش قرار دادى، نتیجه‏اش این است که در

قیامت هم راه بهشت به سوى تو باز خواهد بود. یعنى باید تقواى فرد به مرحله‏اى برسد که احساس نفرت

و گریز از پلیدى، حرام، گناه و نامشروع را در او، به وجود آورد.

براى به دست آوردن حق ماه رمضان، باید همه حقوقى که پیرامون گوش، چشم، زبان، دست و پا، شکم و

غریزه جنسى مى‏باشد و همچنین درمان همه دردها و رنج‏ها و خطراتى که هر یک از این اعضا و جوارح را تهدید

مى‏کند را با عبادت روزه به جا آورد؛ چرا که با ملکه‏اى که در سایه این عبادت براى انسان حاصل مى‏شود،

مى‏توان به مبارزه با خطرات برخاست و بر همه آنها پیروز شد، این از خواص روزه حقیقى است.

امام صادق علیه السلام مى‏فرماید:

اذا صُمْتَ فَلْیَصُمْ سَمْعُکَ وَ بَصَرُکَ وَ شَعْرُکَ وَ جِلْدُکَ وَ عَدَّدَ اشْیاءَ غَیْرَ هذَا وَ قالَ: لایَکُونُ یَوْمُ صَوْمِکَ کَیَومِ فِطْرِکَ. «5»

تو زمانى روزه دارى، که گوش و چشم و موى و پوست و دیگر اعضاى بدنت روزه باشد، باید روزى که روزه دارى

با روزهاى دیگرت متفاوت باشند.

انسان روزه دار باید وقار و طمأنینه روزه در او پیدا شود به گونه‏اى که نه تنها زبان، چشم، گوش او باید روزه

باشد، بلکه این ملکه و ممارست باید به حدّى از کمال برسد که علاوه بر این‏ها، قلب روزه دار هم روزه باشد.

امیر المؤمنین على علیه السلام مى‏فرماید:

صِیامُ القَلْبِ عَنِ الْفِکْرِ فى الآثامِ افْضَلُ مِنْ صِیامِ الْبَطْنِ عَنِ الطَّعامِ.

اگر انسان موفّق شود قلب را از اندیشه گناه پاک و مطهّر نگاه دارد بهتر از آن است که فقط شکم را از خوردن

و آشامیدن باز دارد.

هنگامى دستیابى به چنین مرحله‏اى، میسّر است که انسان بتواند بر پلیدى و پستى گناهان، چنان اشراف

پیدا کرده، و به عوارض سوء آن‏ها آگاه شود، که هرگز فکر و ذهن او به سوى گناه نرود، از طرفى آن چنان اقتدارى

بر اندیشه خود پیدا کند که راه گناه را بر خیال و تصوّر خود ببندد.

با وجوب چنین واجبات عبادى، در واقع خداوند منتّى بر انسان گذاشته که راه و رسم صحیح زندگى را به او بیاموزد

و در سایه این واجبات عبادى، ملکه تقوى براى او حاصل شود و روح او در سایه این تقوى لطافت پیدا کند.

پی نوشت ھا:
______________________________
(1)- غرر الحکم: 241، حدیث 4885?
(2)- بحار الأنوار: 65/ 333، باب 27، حدیث 10؛ الکافى: 4/ 62، حدیث 1؛ من لایحضره الفقیه: 2/ 74، حدیث 1871?
(3)- بحار الأنوار: 67/ 64، باب 45، حدیث 1؛ عوالى اللآلى: 4/ 118، حدیث 187?
(4)- نهج البلاغه: خطبه 233?
(5)- بحار الأنوار: 94/ 351؛ الکافى: 4/ 87، حدیث 1؛ من لایحضره الفقیه: 2/ 108، حدیث 1855?

 

 


نظر

مخلوط شدن حق و باطل در آخرالزمان 

فتنه های آخرالزمان چنان حق و باطل را ممزوج خواهند کرد که تنها کسانیمی توانند از

آنها به سلامتعبور کنند که دارای بصیرت و استقامت باشند.

بصیرت بنا به فرمایش مقام معظم رهبری در دوسطح تعریف می شود: سطحزیرین آن

داشتن نگاه توحیدی است که موجب داشتن هدف الهی و تلاشخستگی ناپذیر در راه

آن گشته و در حقیقت زمینه همه تلاش هاو مبارزات انسانی در جامعه خواهد بود.  

راه رهایی از فتنه های آخرالزمان

راه رهایی از این فتنه های آخرالزمانی در بیانات امیرمؤمنان(ع) در دو قالبعمومی و

فردی قابل دستهبندی است.

راه عمومی همان تمسک به قرآن و اهل بیت(ع) است. راه فردی که به برخیاز صحابه

توصیه می شده ـ الزاماًشامل همگان نبوده ـ سکوت، قعود و... است.

روایت مربوط به تمسک به قرآن را پیش از این مرور کردیم.(25) دربارة تمسک بهاهل

بیت(ع)، روایات متعددی از امیرمؤمنان(ع) نقل شده که با توجه به جامعیتروایت ذیل

و دربرداشتن راه تحقق آن، از بیاندیگر موارد خودداری

و به نقل همین مورد اکتفا می کنیم.(26) 

1. استقامت و تقیّه در برابر دشمنان: ما درِ گشایش، چون مبعوث شوند و همهراه ها

بر مردم بسته شود،ماییم «باب حطّه» که در اسلام است هر کس در او آیدنجات یابد

و هر که از آن دور شود فرو افتد. خدا به ما آغاز کرد و به ما پایان داد و آنچه را بخواهد

به ما می زداید و به ما پایدار سازد و به ما باران فرود آید،مبادا فریبنده شما را از خدا

فریب دهد، اگر بدانید درماندن شما میان دشمنانتان وتحمّل اذیت ها چه اجری دارید

چشم شما روشن شود،و اگر مرا نیابید چیزهاییبینید که آرزوی مرگ کنید از ستم

و دشمنی و خودبینی و سبک شمردن حق خدا و ترس، چون چنین شود همه به

رشته خدا بچسبید و از هم جدا نشوید، و بر شما باد به صبر و نماز و تقیّه.


ادامه مطلب...

نظر

کاربردهای حق گرایی

به طور معمول در زندگی روزمره با مسائلی مواجه می شویم که ضرورت دارد حق را برپا سازیم؛ مانند:

1 - شهادت به حق: یک فرد مسلمان باید در داوری های رسمی و خودمانی، طرف دار حق و اهل

حق باشد و اگر او را به گواهی دادن طلبیدند صادقانه و به حق گواهی دهد، گرچه به زیانش باشد.

قرآن مجید می فرماید: «یا ایها الذین آمنوا کونوا قوامین بالقسط شهداء لله و لو علی انفسکم او الوالدین

و الاقربین؛ ای کسانی که ایمان آورده اید قیام به عدالت کنید، برای خدا گواهی دهید، گرچه به زیان

خود شما یا پدر و مادر و نزدیکانتان باشد.»(66)

امام صادق(ع) نیز بر این موضوع تأکید دارد و آن را از حقیقت ایمان شمرده است.(67)

2 - قضاوت به حق: داوری میان مردم هم از مسائلی است که با آن مواجه می شویم. ممکن است

کسانی گاه و بیگاه، ما را به داوری بخوانند مانند: داوری میان دو همسایه، دو همکار، دو فرزند، زن و شوهر

و... که امری بس خطیر و مسئولیت آور است؛ چنان که امام صادق(ع) از میان چهار گروه قضاوت کننده،

فقط یک گروه را اهل نجات دانسته است؛ کسانی که آگاهانه به حق حکم کنند.(68)

داوری براساس حق و عدل، در ابتدا آسان می نماید ولی در عمل معلوم می شود که چندان هم

آسان نیست،به ویژه اگر یک طرف دعوا، دوست و طرف مقابل دشمن باشد. در این گونه موارد است که

به فرمایش پیامبر اکرم(ص) حق گویی و داوری به حق، سخت و سنگین است.(69) برای داوری به حق،

گذشته از علمو آگاهی لازم، پرهیز از هرگونه عجله و بررسی همه جانبه و دقیق موضوع و شنیدن دلایل

هر دو طرف و رعایت انصاف، لازم است.

ادامه مطلب...