سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حق وباطل تیغی دولبه

غلبه ظاهری باطل و پیروزی نهائی حق 

باطل از دید سطحی و حسی نه دید تحلیلی و تعقلی ، حرکت و جولان

 دارد مثلا یک بچه را در نظر بگیرید که در عمرش سیل ندیده و

نمی داند سیل چیست و از کجا پیدا می شود و چگونه می آید این

بچه وقتی سیل را می بیند ، دریای کف را می بیندکه در حرکت است ،

 اصلا او خیال نمی کند که جز کف هم چیزی وجود دارد ! یعنی غلبه

 ظاهری گسترده و فراگیرنده از باطل است ، اما در نهایت به مغلوبیت

آن می انجامد . قرآن می گوید دیدتان را وسیع کنید ، در شناخت جامعه

 این قدر به ظاهر حکم نکنیداگر تاریخ صدسال پیش را خواستید بررسی

کنید نروید سراغ ناصرالدین شاه با آن عشق بازیها و عیاشیها و ظلم ها و

 بگوئید یک قرن قبل اوضاع آنطور بوده است این را شما سمبل شناخت

 همه مردم نگیرید ، ناصرالدین شاه را شما آئینه تمام نمای مردم ندانید .

 

اگر این طور باشد ، فتوای میرزای شیرازی در تحریم تنباکو و آثار عظیم

 آن را چگونه توجیه می کنید ؟ وقتی که ناصرالدین شاه با آن صدر اعظمش

 از غفلت و بی خبری مردم استفاده می کنند و امتیازاتی به خارجیان می دهند

 ، یک عده روحانیون آگاه در پایتخت و شهرهای دیگر متوجه می شوند و

 داد و فریاد راه می اندازند و مردم را متوجه می کنند تا از سامرا فتوای

 معروف میرزای شیرازی یک مرتبه به ایران می رسد و همچون بمبی منفجر

 می شود و مردم بر علیه ناصرالدین شاه و دادن امتیاز تنباکو به شرکتهای

 خارجی قیام می کنند این نشان می دهدکه در عمق باطل ایمانی حکمفرما

بوده است یک حقیقتی حکمفرما بوده است زنهای آن زمان که با پوشیه

بودند و به زحمت بیرون می آمدند ، مثل جنگهای صدر اسلام آمدند و مردها

را تشویق کردند که بجنگید وگرنه حق ندارید به خانه بیائیدو ما شما را در

بستر نمی پذیریم این حکایت می کند که ناصرالدین شاه سمبل زمان خویش

 نیست درست است که مردم ناآگاه بودند ولی ناآگاه بودن غیر از شریر

 بودن است ، مردم را ناآگاه نگه می داشتند ، نه آنکه انسانها همه شریر و

 فاسد بودندحالا برویم صد سال جلوتر ، نادر شاه را می بینیم که از کله ها

 مناره می ساخت آیا می شود نادر شاه را معیار آن زمان قرار دهیم ؟ از نظر

 قرآن ، نه ، اینگونه شخصیتها که در تاریخ نمود دارند ، کف های روی آب

هستند ، آنها را معیار قضاوت قرار ندهیداگر همه مردم شرارت نادر شاه را

داشتند اصلا آن جامعه متلاشی می شد . قرآن می گوید : اگر همه مردم این

 قدر شریر و فاسد و ظالم و دروغگو بودند آن جامعه را هلاک می کردیم ،

 چنین جامعه ای محال است وجود داشته باشد ، اصلا قابل دوام نیست و فورا

هلاک می شود اینکه قرآن هلاک اقوام گذشته را بیان می کند برای چیست ؟

 می گوید : قبل از شما اقوامی بودند که وقتی اکثریت مردم آن اقوام بد شدند ،

 ریشه آنها را کندیم پس اگر جامعه دوام دارد بدانید که اکثریت مردم فاسد

 نیستند ، بلکه اقلیتی فاسدند که آنها هم کفهای روی آب اند . باطل به صورت

 موقت ، به صورت یک جولان و به صورت یک نمود است و زود هم از بین

 می روداحادیثی داریم که حکم ضرب المثل را پیدا کرده ، می گوید : للحق

دولة و للباطل جولة حق دولت باقی دارد ، اما باطل را جولانی است و یک نمود

 است و زود تمام می شود یا : للباطل جولة ثم یضمحل ، باطل را جولانی استو

 بعد مضمحل و نابود می شود ! ولی حق جریان دارد و ادامه و بقا دارد ضمنا

در اینجا معلوم شد که باطل از حق پیدا می شود ، همین طور که کف از آب

پیدا می شود و همان طور که سایه از شخص پدید می آید معلوم استکه اگر

 حقی نبود باطلی هم نبود ، چرا که باطل می خواهد با نام حق و در سایه حق

 و در پرتو حق زندگی کند . حق مانند آبی است که وقتی مسیر خودش را طی

 می کند ، در بستر خویش با یک آلودگیهائی روبرو می شودو زباله هائی را

 هم با خود می برد ، بعد ، این زباله ها را به این طرف و آن طرف می زند و

 در نتیجه کفهای کثیفی به وجود می آید این ، لازمه طبیعی حرکت و جریان

آب است .

والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته