سخنرانی آیت الله العظمی وحید خراسانی (دام توفیقه) دردرس خارج
وظیفه حوزه های علمیه و مجامع بین المللی
در قبال کشتار شیعیان بی دفاع
بعد از جنگ جهانی دوم، در پاریس، ملل متحد، جلسه تشکیل داد.
حقوقدانان، متفکرین، سردمداران ممالک، اعلامیهی حقوق بشر را
در سی بند تنظیم کردند. این اعلامیه منشور سازمان ملل متحد است،
اما مواد قانون سی ماده است، هر مادهای بحثی دارد ولی آنچه که امروز
لازم است ، این است که نص اعلامیه این است که تمام زعمای ملل و دول
مکلف اند به اجرای این مواد، عدم تخطی از مواد این منشور.
مادهی اول این است که تمام افراد بنی نوع انسان... - خوب اینها را دقت
کنید،بعد ببینید در جهان چه میگذرد و در این آیین چه گذشت- اولین ماده
این است که تمام افراد بنی نوع انسان همه آزاد متولد میشوند و تمامشان
در حرمت وحقوق برابر اند، چه رئیس جمهور امریکا، چه آن زنی که در
گوشهی فلان ده است در پاکستان؛ هم در حرمت، هم در حقوق برابر اند و
همه باید با یکدیگر برادرانه زندگی کنند.
این قانونی است که تمام رؤسای جمهور امریکا و اروپا به آن موظف اند و
به آن متعهد اند، آیا آن رئیس جمهور اروپا و امریکا و ملکه انگلیس، در
حرمت و حقوق،با آن کسانی که در ممالک مستعمرهی آنها در زیر دست
حکّام و امرای حلقه به گوش آنها دست و پا میزنند و از ادنی حقوق انسانیت
محروم اند، آیا این برابری است؟ آن درست است یا این؟
مادهی سوم این منشور این است که هر فردی بدون هیچ امتیازی، از هر
ملتی،از هر امتی، در زندگی، باید زندگی کند، این یکی؛ باید آزاد باشد،
این دو؛ باید ازامنیت ملی و شخصی برخوردار باشد، این سه. آیا شیعیان
پاکستان و بحرین درزیر دست عمّال شما امنیت دارند؟ آیا سازمان ملل
متحد که خود را متعهد به کلمه کلمه این[منشور] میداند، عکس العملش
در مقابل این قضایا چیست؟ این هم روی سخن با ملل متحد است.
آنچه مهم است این است: در مرئی و منظر دنیا است که آنهایی که
فرمانبر امریکاو اروپا هستند، یک خانواده! یک خانواده! تمام ثروت آن
مملکت، قدرت آن مملکت،در اختیار او است. از آن طرف قانون بردگی را
لغو میکنند، از آن طرف ملتها رابردهی اینها میکنند. به چه منطق،
با چه منشور حقوق بشر، همان حکّام درهمان ملل متحد کرسی دارند؟
یکی نیست که از آن مردی که ادعا میکند دبیرسازمان ملل است، سؤال
کند: این کرسی نشین که ثروت آن مملکت را این جور یک خانواده
میگیرند و میخورند و در حساب آنها میلیاردها هست ولی یک عدهای
سالها بی محاکمه در زندانها از تمام حقوق انسانی محروم اند؟! این
است منشورجامعهی ملل؟ این وضع امروز دنیا است.
مادهی دوم. بهتآور است این مطالب. مادهی دوم این است: در آنچه
آزادیهای ثبت شده در این منشور است، تمام افراد بشر، بدون امتیاز
رنگ، بدون امتیازنژاد، بدون امتیاز مذهب، بدون امتیاز عقاید، چه عقاید
دینی، چه عقاید سیاسی،بدون تمایز، همه، در همهی حقوق و در
همهی آزادیها برابر اند و هیچ تمایزیبین احدی از افراد بشر از هر
عقیدهای، از هر آیینی، از هر نژادی نباید باشد.
این منشور. از آن طرف، اسلحه، پولها فرستاده میشود که زنها
بچهها حتماباید کشته بشوند. این است؟ این وضع ملل متحد است؟
آبرو با این بیان برای جامعهی ملل متحد باقی نخواهد ماند ولو آبرو به
باد رفته است.
از یک طرف زیردست دبیر کل، این منشور است، از یک طرف چند نفر
حق وتو دارند!!! هر دو تازیر دست یک نفر است! آن کسی هم که
اسلحه میفرستد، میلیونها دلار برای آدمکشها می فرستد، همان
کس همان جا کرسی دارد، منشور هم در دست او هست! آن کسی
هم که مردمش آن جور کشته میشوند، آن هم یک طرف است، هر
دو تا این سی ماده را دارند. این است عدم تمایز.
آنچه بهتآور است، این است که نوشته : اول بار در عالم در دنیا
برای حقوق بشر این مجموعه در پاریس تدوین شده.
بیشرمی این است. اول بار این شده. این هم اثرش. اما هزار و
چندی سال قبل از تدوین این منشور، یکنفر پیدا شد، شاهنشاهی
ایران، تمام دارایی و ثروت جهان در دستش بود اما وقت افطار به
نان جو و نمک افطار میکرد
لعل بالحجاز او الیمامة من لا طمع له بالقرص، برای این که
مبادا سفرهی یکنفر در حجاز و در یمامه از سفرهی او رنگین تر باشد.
این است عدم تمایز یا این؟
به باد دادید حقوق بشر را. او احیا کرد حقوق بشر را.
دنیا در قبضهاش بود سبط پیغمبر را طلب کرد، سه دینار به سبط
اکبر پیغمبر خاتم داد.
یک حبشی سیاه رنگ را هم از آن طرف صدا کرد، سه دینار هم
به دست او داد.
این است حقوق بشر یا این که تو ملل متحد آوردی؟
حقوق بشر این است که خودش با خدمتگزارش آمد میان بازار،
آن وقتی که شاهنشاهی ایران در قبضهی او بود، رفت کنار
دکان بزازی، یک پیراهن کرباس خرید به چهار درهم، یک پیراهن
کرباس به دو درهم. آن پیراهن چهار درهمی راداد به خدمتکارش؛
آن پیراهن دو درهمی را خودش پوشید. خدمتگزار گفت:
تو امیرالمؤمنینی، آن پیراهن را تو بردار. فرمود: تو جوانی، عمری
برای تو گذشته،مراعات حال تو اولی است. این است حقوق بشر یا
این؟ ای مظلوم عالم.مجری، محیی حقوق بشر در دنیا آن رادمردی
است که قدم میزد، نگاه کرد:
دید یک پیرمرد گدایی میکند، تا گدا را دید، فرمود: مگر در مملکتی
که من حاکم آن هستم، گدا باید وجود داشته باشد؟ دست اندرکارها
معذرت خواستند. گفتند:
یا امیر المؤمنین! این گدا نصرانی است. تا این کلمه را شنید برآشفت،
فرمود:در مملکتی که من حاکم آن هستم، از این نصرانی در جوانی
استفاده کردید،در پیری ولش کردید. همان جا قدم برنداشت تا اسم
پیرمرد نصرانی را در دفتربیت المال با اسم خود فرزندش نوشت.
این است حقوق بشر یا آن؟
ختم کلام. حقوق بشر این قتلها است! این شکنجهها است! این
نالهی یتیماناست در پاکستان و غیر پاکستان! یا حقوق بشر آنجاست
که شنید خلخال ازپای یک دختر یهودیه کشیده شده، گفت: اگر
کسی آرزوی مردن کند جا دارد.
آروزی مرگ میکند که چرا در زیر بیرق حکومت او خلخالی از پای
یک دختریهودیه کشیده شده. این است حقوق بشر یا آن؟
افسوس که اول المظلومین شناخته نشد. قیامت انسانیت، وجود
او است.
آن روزی که ... آن روزی که دنیا در قبضهی قدرت او بود و ذخائر عالم،
قافلههای شتر در بیت المال او خالی میشد، خودش آبکشی
میکرد.
از راه آبکشی آنچه در میآورد قوتی برمیداشت، بعد مازاد را،
یک قسمت را شب، یک قسمت را روز، یک قسمت را آشکار، ی
ک قسمت را پنهان انفاق میکرد تا این آیه عملی بشود:
الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ بِاللَّیْلِ وَالنَّهَارِ سِرًّا وَعَلَانِیَةً.
این است حقوق بشر یا آن ؟