علی مع الحق والحق مع علی
یکى از روایاتى که عصمت مطلق امیرمؤمنان علیه السلام و برترى بىچون و چراى
آن حضرت را بر تمام اصحاب و بلکه بر تمام امت ثابت مىکند، روایت مشهور
«علی مع الحق والحق مع علی» است.
چرا که طبق این روایت، امیرمؤمنان علیه السلام همواره با حق است و هرگز از
حق جدا نخواهد شد و حق گرداگرد آن حضرت مىچرخد، هر جا که على بن أبى طالب
علیه السلام باشد. و این همان عصمت مطلقى است که شیعیان قائل هستند؛ زیرا معناى
عصمت مطلق، چیزى غیر از «همراهى همیشگى با حق و صواب، و عدم اشبتاه در
گفتار و کردار» نیست و زمانى که رسول خدا صلى الله علیه وآله شهادت دهد که
امیرمؤمنان در همه حالات و همواره با حق است و هیچگاه از حق جدا نمىشود، عصمت
مطلق آن حضرت ثابت مىشود؛ زیرا کردار و گفتار انسان خطا کار، همواره با حق نیست
و ممکن است گاهى بر خلاف حق باشد؛ چون امکان خطا و اشتباه براى افراد غیر معصوم
همواره وجود دارد
احادیثى به طرق معتبر شیعى و سنى روایت شده که رسول الله (ص) در مناسبت هاى مختلف
فرموده است: على (ع) و اصحاب او بر حقند و حق با على است و هر جا على باشد حق نیز
آن جا است که در همه آنها حق را به معانى مذکور در فوق مى توان تعبیر نمود. این احادیث
دلائل ولایت و تقدم امیرالمؤمنین (ع) بر سایر صحابه و اسناد شایستگى بیشتر او براى خلافت
از دیگران است. چند نمونه آنها ذیلا نقل مى شود:
1) محمد بن عیسى ترمذى در جامع صحیح (2/298) به اسناد خود از امیرالمؤمنین (ع)
روایت کرده است که رسول الله (ص) فرمود: «رحم الله علیا. اللهم أدر الحق معه حیث دار»
یعنى : خداى رحمت کند على را. خدایا حق را با على بگردان آن جا که او مى گردد. این حدیث
را حاکم نیشابورى نیز در المستدرک على الصحیحین، 3/124) و فخر رازى در تفسیر کبیر
(به نقل از فضائل الخمسة من الصحاح الستة، فیروز آبادى، 2/108) روایت کرده اند. فخر رازى
گفته است: به استناد این حدیث هر کس على را امام و پیشواى دین خود قرار دهد به عروة
الوثقى چنگ زده است؛
2) نیشابورى در المستدرک (3/119) به سند خویش از عمره دختر عبدالرحمن چنین روایت کرده
است: وقتى على (ع) عازم بصره گردید براى تودیع به خانه ام سلمه همسر رسول الله (ص) رفت.
ام سلمه او را گفت: «سر فى حفظ الله و فى کنفه فو الله انک لعلى الحق و الحق معک. و لولا
انى اکره أن أعصى الله و رسوله فانا امرنا أن نفر فى بیوتنا لسرت معک. و لکن والله لارسلن معک
من هو افضل عندى و اعز على نفسى، ابنى» یعنى: برو در حفظ و پناه الهى. قسم به خداى که تو
بر حقى و حق با تو است. اگر نبود که نمى خواهم خداى و رسول او را نافرمانى کنم زیرا
رسول الله (ص) به ما امر کرده است در خانه خود بمانیم ـ از آمدن با تو درنگ نمى کردم.
لیکن کسى را با تو خواهم فرستاد که به خدا سوگند از جانم بهتر و عزیزتر است. او پسر من است.
حاکم این حدیث و حدیث قبلى را صحیح دانسته است؛
3)خطیب بغدادى در تاریخ بغداد (14/321)، به سند خود از ابوثابت مولاى ابوذر چنین آورده است:
روزى به خانه ام سلمه رفتم. دیدم مى گرید و از على (ع) یاد مى کند و مى گوید: از رسول الله (ص)
چنین شنیدم که «على مع الحق و الحق مع على و لن یفترقا حتى یردا على الحوض یوم القیامة»
یعنى: على با حق است و حق با على است. این دو هرگز از یکدیگر جدا نمى شوند تا بر سر
حوض (کوثر) در روز قیامت بر من وارد شوند؛
4) ابوالحسن نورالدین الهیثمى در مجمع الزوائد و منبع الفوائد (7/235)، به سند خویش از محمد
بن ابراهیم تیمى چنین روایت کرده است: چون معاویه در سفر حج به مدینه آمد مردم به سلام او رفتند.
سعد بن ابى وقاص از آن جمله بود. معاویه چون او را دید گفت: این است آن که ما را در حقمان
علیه باطل غیر ما یارى نکرد (سعد در جنگ صفین بى طرف بود) سعد سکوت کرد و چیزى نگفت.
معاویه گفت: چرا حرفى نمى زنى؟ گفت: فتنه و ظلمتى برانگیخته شده بود و من به حکم خداى به
شترم گفتم: «اخ اخ» و او را تا رفع فتنه بر جاى خواباندم. مردى گفت: من کتاب خداى را از اول
تا آخر خوانده ام در آن «اخ اخ» ندیده ام. سعد گفت: این سخن که گفتم از آن است که از رسول الله
(ص) شنیدم: «على مع الحق او الحق مع على حیث کان» على با حق است ـ یا حق با على است ـ
هر جا باشد. گفت: چه کسى این حدیث را شنیده است؟ سعد گفت: رسول الله (ص) این سخن را در
خانه ام سلمه فرمود. معاویه کسى را به خانه ام سلمه فرستاد و در این باره پرسش نمود.
ام سلمه گفت: به تحقیق که این سخن را رسول الله (ص) در خانه من فرمود. آن مرد به سعد گفت:
هرگز مانند این ساعت نزد من لئیم جلوه نکرده اى! سعد گفت: چرا؟ گفت: اگر چنین سخنى را من از
رسول الله (ص) شنیده بودم تا دم مرگ خادم على باقى مى ماندم؛
5) هیثمى در جاى دیگر از آن کتاب (9/134) به روایت طبرانى از ام سلمه آورده است که مى گفت:
کان على علیه السلام على الحق. من اتبعه اتبع الحق و من ترکه ترک الحق. عهد معهود قبل یومه هذا»
یعنى: على علیه السلام بر حق بود. هر که از او پیروى کند از حق پیروى کرده و هر که او را ترک
گوید حق را ترک گفته است. این پیمانى است که قبل از امروز او (جنگ جمل) بسته شده است؛
6) همچنین در مجمع الزوائد (7/234) به روایت ابویعلى و سعید بن منصور از ابوسعید خدرى آمده
است که: «کنا عند بیت النبى صلى اله علیه و سلم فى نفر من المهاجرین و الانصار... (الى ان قال)
و مر على بن ابى طالب علیه السلام: فقال: الحق مع ذا. الحق مع ذا» یعنى: نزد خانه رسول الله (ص)
بودیم ... على بن ابى طالب (ع) از آن جا گذشت. پس پیغمبر فرمود: حق با این مرد است. حق با این
مرد است.
این حدیث را با همین لفظ و سند على متقى هندى نیز در کنزالعمال فى سنن الاقوال و الافعال (12/1258)
روایت کرده است؛
7) در حدیث دیگر در کنز العمال (12/1256) به روایت طبرانى در المعجم الکبیر از کعب بن عجره چنین
آمده است که رسول الله (ص) فرمود: تکون بین الناس فرقة و اختلاف فیکون هذا و اصحابه على الحق»
یعنى: بین مردم جدائى و اختلاف خواهد افتاد. پس على و اصحاب او بر حقند.
در احادیث بسیار دیگر که رسول الله (ص) امیرالمؤمنین (ع) را به عنوان شایسته ترین مرد براى خلافت
و امامت و راهنمایى به صراط مستقیم و هادى و مهدى و عادل ترین و ماهرترین قاضى و حجت خدا و
حجت پیغمبر او بر خلق معرفى نموده همه مؤید بر حق بودن و با حق بودن آن حضرت است. عمار بن
یاسر و ابوایوب انصارى در این باب حدیثى از رسول الله (ص) روایت کرده اند به شرح ذیل: «یا عمار
ان رأیت علیا قد سلک وادیا و سلک الناس وادیا غیره فاسلک مع على ودع الناس انه لن یدلک على ردى و
لن یخرجک من الهدى» . یعنى: اى عمار اگر دیدى على از راهى مى رود و همه مردم از راه دیگر.
تو با على برو و سایر مردم را رها کن. یقین بدان او هرگز ترا به راه هلاک نمى برد و از شاهراه
رستگارى خارج نمى سازد (کنزالعمال، 12/1212، 1293 به بعد؛ تاریخ بغداد، خطیب بغدادى، 2/88؛
ریاض النضرة، طبرى، 2/193؛ کنوز الحقایق، مناوى، 43) .
منبع: دایرة المعارف تشیع / ج 6، ص 177.