غدیر: اعلام ولایت و حاکمیت حق و نفی حاکمیت باطل
سپاس خدا را که ما را (به این نعمت) هدایت کرد و اگر هدایت خدا نبود هرگز
هدایت نمیشدیم.
دورد و سلام بر رسول خدا حضرت محمد و درود و سلام بر شخصیتی که امروز
به مناسبت احیایسالگرد اعلام ولایتش بر تمامی امّت، گرد هم آمدهایم.
سلام بر امیرمومنان و سیدأوصیا علی بن ابی طالب(صلوات الله علیه) و درود
و سلام خدا بر اهل بیت رسول الله، آنان که راه رسول الله را پیمودند و به سیرهاش
عمل کردند و هدایتگران امّت اسلامیگشتند.
رضایت الهی نصیب شیعیان برگزیده آنان باد آنانکه به محبّت و مودّت و
ولایتشان ایمان آوردند و در پی نشانه هایشان به راه افتادند، از هدایتشان
بهره بردند.
رضایت الهی نصیب تمامی شیعیاناهل بیت(ع) از نخستین تا آخرینشان.
از خداوند سبحان خواهانم احیای این سالگرد بزرگ را از ما بپذیرد. ما امروز
در هجدهم ماه ذی الحجه قرار داریم.
امروز بعد از گذشت هزارو چهارصد و بیست و سه سال از هجرت رسول
خدا(ص) دور هم جمع شدهایم.
بعد از گذشت نزدیک به هزار و چهارصد و سیزده سال از واقعه غدیر که
در سال دهمهجرت اتفاق افتاد. روز غدیر روزی است که رسول خدا(ص)
در آن ولایت امیرمومنان را اعلام کرده است.
بسیار عجیب است سالگرد این حادثه را در دورانی برگزار میکنیم که به
امّت اسلامی و به ویژهکشورهای عربی، ولایت دیگری تحمیل شده است:
ولایت سیاسی یهودیان.
امّت اسلامی باید بفهمد روزی که اعلام ولایت پاکترین و کاملترین شخصیت
بعد از پیامبر را نپذیرفت، چقدر خسارت دیده است.
امروز امّت اسلامی بهت زده در جای خود مانده، ناتوان ایستاده و در انتظار
«شارون» به عنوان جایگزین علی(ع) به سر میبرد. در انتظار مانده تا به جای
حضرت پیامبر(ص) جورجبوش اعلام کند چه کسی حاکمیّت این امّت را به عهده
خواهد گرفت.
برادران این مصیبتی واقعی است.
ما وقتی این خاطره را زنده نگه میداریم، وقتی اعلام ولایت امام علی
(علیه السلام) را احیا میکنیم،
در حقیقت اعلام کردهایم که بنا به تفسیر و مطابق با نگاه و اعتقاد ما، دین و
دولت یکی است.
اعلام میکنیم رسول خدا(ص) از دنیا نرفت مگر این که خلیفه بعد از خود را
معرفی نمود. همین مساله،
موضوع امروز ماست.
در چنین روزی در سال دهم هجرت، بعد از بازگشت رسول خدا(ص) از حجة
الوداع به همراه دهها هزارنفر از مسلمانان، پیامبر در سرزمین خم - منطقهای
میان مکه و مدینه- توقف کردند.
بعد از نزول این آیه مبارکه «یا ایها الرسول بلّغ ما أنزل الیک من ربک و ان لم تفعل
فما بلغت رسالته و الله یعصمک من الناس ان الله لایهدی القوم الکافرین»(مائده: 67)
در وقت ظهر، در گرما و حرارت خورشید، در گرمای شنزار بیابان، رسول خدا(ص)
به کسانی که جلوتر رفته بودند دستور برگشت دادند. صبرکردند تا جمعیت کامل شد.
منبری از پالان شترها برای ایشان آماده کردند، پیامبر بالا رفتند تا این امّت خوب ایشان
را ببینند، شاید دیدن برایشان فایدهای داشته باشد.
بالا رفتند تا او را خوب مشاهده کنند، همان امّتی که خوب پیامبر را میشناسد.
بالا رفتند تا علی و دست رسول خدا(ص) را ببینند. تا ببینند پیامبر دست علی را بلند
کرده است. امّتی که علی را به خوبی میشناسد. از بالای پالان شترها موضوع مهمّی
را اعلام کردند، موضوعی به اهمیّت حاکمیّتسیاسی امّت اسلامی بعد از رسول خدا(ص).
وقتی بالا رفتند، بعد از اینکه دست علی(ع) را بالا بردند خطبه با عظمتی خواندند
و حدیثی را بیان کردند که قصد داریم به عنوان موضوع سخنرانی درباره آن سخن بگوییم.
میخواهیم درباره این حادثه مهم که در چنین روزی اتفاق افتاد سخن بگوییم. به این جهت
که این واقعه فضیلتی بزرگ از فضایل امام علی(ع)است.
پیامبر خطبه را شروع کردند تا به موضوع اصلی رسیدند.
فرمودند: ای مردم خدا سرپرست من است و من سرپرست مومنانم. بر جانهایشان
ولایت دارم.
پس هر که من سرپرست اویم این علی سرپرست اوست. خدواندا دوستانش را
دوست بدار و دشمن دشمنانش باش، یاریگر یاریکنندگانش باش و رها کن آن که
علی را رها میکند.
این حدیث پیوستگی و انسجام کاملی دارد. مسایلی را که به ترتیب رسول خدا(ص)
اعلام کردند کاملا همسو و متناسب است و با لهجه و بیان این آیات محکم انسجام دارد:
یا أیها الرسول بلّغ ما أنزل الیکمن ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله یعصمک من
الله ان الله لایهدی القوم الکافرین(مائده: 67)
موضوع بسیار مهم و مساله بسیار بزرگی بوده است. رسول خدا(ص) قدر و ارزش هر
مساله رامیشناختند و برای هر مساله متناسب با آن اهمیّت قائل میشدند.
مردم را مخاطب قرار دادند و فرمودند: ای مردم من سرپرست شما هستم.
این سنّت انبیاء بوده، به ویژه در تعامل با امّتهایی که نمیشنیدند و نمیفهمیدند.
بنیاسرائیل از یکی از پیامبران در خواست کردند، پادشاهی برای آنان مبعوث کند
تا همراه او و زیرپرچمش، درراه خدا بجنگند.
چه پاسخی داد؟ (ان الله قد بعث لکم طالوت ملکا)(بقره: 247 و آیات بعد)
این آیه با همان ساختار حدیث غدیر بیان شده است.
(ان الله مولای) با (ان الله قد بعث لکم طالوت ملکا)
یکسان است. با این بیان مطرح شده تا به امّت بگوید: من در حال ابلاغ پیام هستم.
وقتی میگویم:
من کنت مولاه فهذا علی مولاه، از طرف خدا پیام میرسانم. این فرمان خداست،
قضاء الهی است،انتخاب خدایی است، واجب خداست، کامل کردن دین خدا و مظهری
از مظاهر رحمت خدا به بندگانش است.
(ان الله مولای و أنا مولى المؤمنین أولى بهم من أنفسهم)(خداوند سرپرست من
است و من سرپرستمومنان هستم و من بر جانهایشان ولایت دارم).
همراه با من زنجیره پیوسته این حدیث را دنبال کنید، مسالهای که میخواهیم
دربارهاش به تفصیل سخنبگوییم. (من سرپرست مومنانم و بر جانهایشان ولایت دارم)
چنین ولایتی از طرف خداوند به رسول خدا(ص) منتقل شده است. ولایتی پیوسته،
ولایتی تدریجی که درهیچ یک از مراحلش گسستی وجود ندارد.
سپس میگوید: «فمن کنت مولاه»(هر کس من مولای اویم) آیا تمامی مومنان
به ولایت رسول الله(ص) اعتقاد و ایمان ندارند؟ نه تنها شیعیان، بلکه تمامی
مسلمانان معتقدند و ایمان دارند که رسول الله(ص) مولای آنان است.
بنابراین «فمن کنت مولاه» یعنی هر مسلمان، هر امت، هر شخص، هر حزب، هر گروه،
هر مجموعه، هر جنسی از بشر که به ولایت من اعتقاد دارد، هر کس باور دارد
من مولای مومنانم، این علی مولای اوست.
سخنرانی شهید حسین الحوثی در غدیر در روز عید غدیر در تاریخ 18
ذی الحجه سال 1423هجریقمری مطابق با 21/12/2002 در
صعده- مرّان برگزار شد.