عوامل بصیرت زا درکلام رھبر معظم انقلاب اسلامی
بصیرت، ھم افزایش می یابد و ھم کاھش؛ عواملی ھستند که باعث تقویت و نافذ شدن بصیرت
می گردند و جھاتی ھم ھستند که وجود آنھا، باعث ضعف و فقدان روشنگری دل می شوند.
شناخت این عوامل بسیار ضروری است.در مبحث گذشته برخی از این عوامل به طور غیر مستقیم
مورد اشاره قرار گرفتند.در این مقاله ، برخی از این عوامل، ھم در جھت مثبت و ھم منفی، مورد
تأکید قرار می گیرند.
خسته شدن از مبارزه، دست کشیدن از آرمانگرایی، بی رغبتی به سرنوشت جھان اسلام، روی کردن
به شھوات و عشرت طلبی، وارد شدن در میدان مسابقه دنیا خواھی و چنگ زدن به جیفه بی مقدار
دنیا، تبعیت نکردن از ولی حق، از جمله عوامل موثر در جھت منفی بصیرت، یعنی کوردلی است که
در برخی بیانات رھبر معظم انقلاب اسلامی به آنھا اشاره و توضیح داده شده است که به جھت عدم
طرح مستقیم آنھا در مبحث بصیرت، از طرح آنھا خود داری شده است. عواملی که مورد بحث قرار
می گیرند آن تعدادی ھستند که مستقیما در موضوع بصیرت طرح شده اند. حرکت به سوی خدا،
عامل زدودن زنگارھا از بصیرت انسان اگر به خدا رو کردیم، خدا راه را باز می کند.
«و إن الراحل إلیک قریب المسافة.»یک قدم به سمت خدا برداشتن، دل انسان را روشن می کند.
به انسان فتوح می بخشد. زنگارھا را از جلو بصیرت انسان پاک می کند، و قدم بعدی و ادامه راه را
برای انسان راحت تر می کند.این، ھمان موضوع اساسی در جنبه ی فردی این مسئله است؛ ھیچ
چیز جای این را نخواھد گرفت.(1) قرآن، به بصیرت معنا می دھد آنچه را که من عنوان مطالب کوتاه
امروز خود قرار داده ام، این آیه ی شریفه ی قرآن است:«یا ایھا الذین امنوا استجیبوا الله و للرسول
إذا دعاکم لما یحییکم و اعلموا أن االله یحول بین المرء و قلبه».(2)در فضای زندگی ما باید قرآن حکومت
کند و برکات قرآنی موج بزند.در سایه ی قرآن است که معرفت و بصیرت و شجاعت و اقدام ما معنا
پیدا می کند و به سمت ھدفھای درست متوجه می شود.قرآن به مؤمنین می گوید:ای مؤمنین!وقتی
خدا و پیامبر خدا شما را به حیات و به زندگی واقعی دعوت می کنند، به ندای آنھا پاسخ بدھید.
این چه حیاتی است که خدا و پیامبر، ما را به آن دعوت می کنند؟ در یک کلمه ، این حیات شایسته ی
انسان است.(3) ایمان ، حافظ بصیرت و بینش انسان آن چه ھمواره به عنوان نقطه ای روشن در
مجموعه ی عملکرد سپاه از آغاز تشکیل تا امروز در مقابل چشم بینندگان ھست، عبارت است از ھمت
و تصمیم آگاھانه، تحلیل درست پاسداران انقلاب اسلامی است. آن چه که بصیرت و بینش انسان را
در قضایای مختلف و در حوادث گوناگون و زیر غبار تبلیغات جنجال آمیز دشمنان تضمین و حفظ می کند،
دل مؤمن و پاک و نورانی است.حجم تبلیغاتی به کار برده اند، حقیقتا حیرت انگیز است.جوان مؤمن
ما که جان بر کف دست گرفته و آماده ی مجاھدت است.در معرض تند باد این تبلیغات قرار دارد؛
اما این تبلیغات گمراه کننده و بلغزاند، زیرا حقیقت را می بیند و در ورای تبلیغات رنگارنگ دشمنان،
باطن ظلمانی و خبیث محورھا و مراکزی که این تبلیغات را به راه می اندازند، برای او روشن است.این،
نقطه یی است که دشمن نمی تواند به ھیچ کیفیتی آن را نسبت به جوان مسلمان و مؤمن انقلابی
علاج و با آن مقابله کند.دلی که از ایمان برخوردار است و منشأ تقوا در اندیشه و عمل است، با تبلیغات
دشمنان گمراه نمی شود. تبلیغات دشمن غالبا بر روی این متمرکز شده است که بتواند روح ایستادگی
و مقاومت را در ملت بزرگ ایران تضعیف کند.آنھا خیلی خوب فھمیده اند که وقتی یک ملت تصمیم
می گیرد در مقابل زیاده خواھی استکبار بایستد، ھیچ نیرویی در مقابل او کارآیی ندارد؛ این را فھمیده اند
و درست ھم فھمیده اند.سعی شان این است که روح ایستادگی و مقاومت را در ملت ایران از بین ببرند.(4)
عبادت و ایمان سطحی، علت اشتباھات و بی بصیرتی اگر در حال عبادت، توجه نبود و روح عبادت ـ که
ھمان عبودیت و انس به خدا و تسلیم در مقابل اوست ـ مورد توجه قرار نگرفت، آن وقت خطرھای
گوناگونی در سر راه انسان قرار می گیرد، که تحجر یکی از آنھاست. بعضی از ھمین خوارجی که در
این ایام اسمشان را زیاد شنیدید، آن چنان عبادت می کردند و آیات قرآن را و نماز را با حال می خواندند،
که حتی اصحاب امیرالمؤمنین (ع)را تحت تأثیر قرار می دادند!در ھمان ایام جنگ نھروان، یکی از آنھا
عبادت می کند و نصف شب، این آیات را با صدای خوشی می خواند:«امن ھو قانت اناء اللیل» (5).
منقلب شد و پیش امیرالمؤمنین آمد. حتی انسانھای ھوشمند و زیرک و آگاه ـ که اصحاب نزدیک
امیرالمؤمنین(ع)غالبا این طور بودند ـ نیز اشتباه می کردند. بی مورد نیست که امیرالمؤنین (ع)فرمود:
ھیچ کس نمی توانست این کار را که من کردم، بکند و این فتنه را بخواباند. این کار، واقعا شمشیر و
آگاھی و آن ایمان علی به خودش و راه خودش را می خواست. حتی گاھی خواص متزلزل می شدند.
امیرالمؤمنین به آن صحابه ی خود فرمود ـ طبق این نقلی که شده است ـ فردا به تو خواھم گفت.
فردا وقتی که جنگ تمام شد و کمتر از ده نفر از مجموعه ی خوارج زنده ماندند و بقیه در جنگ کشته
شدند، حضرت به عنوان وسیله یی برای عبرت و موعظه ی یاران و اصحاب خودش، در بین کشته ھا
راه افتاد و با بعضی از آنان به مناسبتی حرف زد.به یکی از این کشته ھا که به پشت افتاده بود،رسیدند.
حضرت گفت، این را برگردانید؛برگرداندند.شاید فرمود، او را بنشاندند.بعد به ھمین کسی که از یاران
نزدیکش بود، فرمود:او را می شناسی؟ گفت:نه،یا امیرالمؤمنین.فرمود:او ھمان کسی است که
دیشب آن آیات را می خواند و دل تو را ربوده بود! این، چه قرآنی خواندنی است؟! این، چه نوع
عبادت کردنی است؟! این، دوری از روح عبادت است.اگر انسان با روح و عبادت و نماز و قرآن آشنا
باشد، می فھمد که وقتی موجودیت و حقیقت و لب اسلام ـ که در علی بن ابی طالب مجسم است ـ
در یک طرف قرار گرفته است، ھمه ی شبھه ھا را از خودش دور می کند و به او می پیوندد.این دوری
از قرآن و دوری از دین است که کسی نتواند این موضوع را تشخیص بدھد و نتیجتا به روی علی (ع)
شمشیر بلند کند. پس، یک طرف قضیه، ھمین تحجر ھا و نیندیشیدنھا و اشتباھھای عمده و بزرگ
است که ما در طول دوران حکومت بنی امیه و بنی عباس، آن را مشاھده می کنیم. بعضیھا آدمھای
مقدس مآب و متدین و اھل زھد بودند و در کتابھا اسمشان در شمار عباد و زھاد و اخلاقیون و
آدمھای حسابی ثبت شده است؛ اما اشتباه می کردند؛اشتباھی به عظمت اشتباه جبھه ی حق
با باطل.بزرگترین اشتباھھا این است.اشتباھھای کوچک، قابل بخشش است.آن اشتباھی که قابل
بخشش نیست، این است که کسی جبھه ی حق را با جبھه ی حق را با جبھه باطل اشتباه کند و
نتواند آن را بشناسد. نقش بصیرت نافذ عمار یاسر در زدودن شبھه ھا عظمت امثال عمار یاسر، به
ھمین است.عظمت آن اصحاب خاص امیرالمؤمنین (ع) در ھمین است که در ھیچ شرایطی دچار
اشتباه نشدند و جبھه را گم نکردند.من در موارد متعدد در جنگ صفین، این عظمت را دیده ام؛ البته
مخصوص جنگ صفین ھم نیست.در بسیاری از آن جاھایی که برای جمعی از مؤمنین، نکته یی مورد
اشتباه قرار می گرفت، آن کسی که می آمد و با بصیرت نافذ و با بیان روشنگر خود، شبھه را از ذھن
آنھا بر طرف می کرد، عمار یاسر بود.انسان در قضایای متعدد امیرالمؤمنین ـ از جمله در صفین ـ
نشان وجود این مرد روشنگر عظیم القدر را می بیند. جنگ صفین ماھھا طول کشید؛ جنگ عجیبی ھم
بود.مردم افراد مقابل خود را می دیدند که نماز می خوانند، عبادت می کنند، نماز جماعت و قرآن
می خوانند؛ حتی فرآن سرنیزه می برند!خیلی دل و جرأت می خواست که کسی روی این افرادی که
نماز می خوانند، شمشیر بکشند. در روایتی از امام صادق(ع) نقل شده است که اگر امیرالمؤمنین(ع)
با اھل قبله نمی جنگید، تکلیف اھل قبله ی بد و طغیانگر تا آخر معلوم نمی شد.این علی بن ابی
طالب بود که این راه را باز نمود و به ھمه نشان داد که چه کار باید کرد.بچه ھای ما، وقتی که به
بعضی از سنگرھای جبھه ی مھاجم وارد می شدند و آنھا را اسیر می گرفتند، در سنگرھایشان مھر
و تسبیح پیدا می کردند!بله، درست مثل ھمان کسانی که مقابل امیرالمؤمنین(ع)قرار داشتند و نماز
ھم می خواندند و نتیجتا یک عده ھم به شبھه می افتادند.آن کسی که سراغ اینھا می رفت،
عمار یاسر بود.این، ھوشیاری و آگاھی است و کسی مثل عمار یاسر لازم است. اگر روح اعمال و
عبادات ـ که عبارت از ھمان توجه به خدا و عبودیت اوست ـ برای انسان حل و روشن نشود و انسان
سعی نکند که در ھر یک از این واجبات، خودش را به عبودیت خدا نزدیک کند، کارش سطحی است.
کار و ایمان سطحی، ھمیشه مورد خطر است و این چیزی است که ما در تاریخ اسلام دیده ایم.
نا آگاھی افراد، موجب تقویت جبھه ی باطل می شود قبلا اشاره کردم، کسانی از متدینان، مقدسان،
عباد و زھاد، می رفتند در کنار خلیفه ی ظالم غاصب فاجر خبیث دروغگوی ده رو و ده رنگ می نشستند
و او را چھار کلمه نصیحت می کردند؛ او ھم یا از روی تقلب و ریا، یا شاید ھم در گوشه ی قلبش
چیزی تکان می خورد و اشکی می ریخت.بعضیھا ھم که مست بودند و در حال مستی، ھیجان و
احساسات پیدا می کردند، یک نفررا می آوردند که برایشان یک خرده حرف بزند؛ با حرفھای او گریه
می کردند! آن گاه این آدمھای ساده لوح نادان ـ ولو عالم به ظواھر دین ـ مرید این خلیفه می شدند!
در تاریخ اسلام، انسان چیزھای عجیبی از این قبیل می بیند.ھمین «عمروبن عبید»عابد زاھد معروف،
کسی است که خلیفه ی عباسی درباره ی او اظھار ارادت می کرد و می گفت: «کلکم یشمی کلکم
یطلب صید غیر عمروبن عبید»؛ یعنی حساب «عمروبن عبید»، از دیگر مدعیان تقوا و زھد جداست!
شما اگر ھمین «عمروبن عبید»و «محمدبن شھاب زھری» و امثال آنھا را نگاه کنید، می بینید که آنھا
در زمان خودشان، از جمله ی دردسرھای بزرگ جریان حق بودند.می رفتند با حضور خودشان، جبھه ی
باطل را تقویت می کردند و جناح حق ـ یعنی اھل بیت پیامبر ـ را تنھا و مظلوم می گذاشتند و بر اثر
ھمین ندانستن، دست دشمن را روی اینھا دراز می کردند.(6) نیازھای مادی جلو بصیرت را می گیرند
من می خواھم عرض کنم:جوانان عزیز!بسیجیان عزیز!ھر جای کشور که ھستید، این بصیرت را روز به
روز زیاد کنید.نگذارید بعضی از نیازھای مادی و مسائل کوچک، جلوی بصیرتھا را بگیرد.بصیرتتان را حفظ
کنید و دشمنتان را بشناسید. دشمن، ترفندھای گوناگون دارد؛ و آن ملتی موفق می شود، که فریب
نخورد. دشمن سعی می کند آرزوھای انقلابی را در نظر یک ملت مؤمن، کوچک کند. سعی می کند
نیازھای مادی و کوچک را در نظر او بزرگ کند.نیاز مادی ھم نیاز است، اما از جان که بالاتر نیست! ملتی
که در راه خدا، جان برایش نثار کردنی ست، آنجایی که میدان مبارزه با دشمن است، نیازھای دیگر چه
تأثیری می تواند داشته باشد!؟ شما الان نگاه کنید:سیاستھای امروز و دیروز دنیا را مشاھده کنید!ببینید
چه ھنگام بوده است که علیه این نظام مقدس اسلامی، توطئه ھایی در آستین استکبار و استبداد
جھانی نباشد؟ آنھا از شیوع اسلام می ترسند.علنا اظھار می کنند که احساسات انقلابی اسلامی،
در کشورھای اسلامی رو به گسترش است.خود ما ھم این را می بینیم، این، یک واقعیت است.امروز
ملت ایران یک ملت منزوی نیست.به کشورھای گوناگون در دنیا، مثلا به قلب اروپا، نگاه کنید، و از کسانی
که به آنجا رفته اند بپرسید و بشنوید که چطور ملتی مثل ملت بوسنی ھرزگوین که در محاصره ی دشمنان
انسانیت قرار گرفته است، به نام شما، جوانھای ایرانی، شعار می دھد؛ و چطور از شما، در بستن
پیشانی بندھا تقلید می کند! ببینید چطور احساس کرده است که راه، آن راھی است که شما رفتید؛
و باید ھمان راه را برود تا دشمن را شکست بدھد! این، احساسات اسلامی است که روز به روز گسترش
پیدا می کند.کانون این احساسات، ھمین کشور مقدس اسلامی شما بود، و الان ھم ھست. لذا ست
ھم استکبار، به طور مداوم برنامه ریزی می کند. برنامه ھایش ھم برنامه ھایی است که انسان اگر با
بصیرت نگاه کند، می تواند آنھا را بشناسد.
پی نوشت ھا
: 1-دیدار با اعضای برگزار کننده ی کنگره ی حج، به تاریخ 1371/2/16.
2-سوره انفال:آیه 24.
3-در اجتماع مردم بوشھر، به تاریخ 1370/10/11.
4-اجتماع بسیجیان و سپاھیان لشکر 25 کربلا در مازندان، در تاریخ 1383/6/29.
5-سوره زمر:آیه 9.
6-دیدار با اقشار مختلف مردم، به تاریخ 1369/2/6. عوامل بصیرت زا از کلام رھبر .ھ.ش 1394/11/7
7-دیدار با فرماندھی بسیج سراسر کشور، به تاریخ 1371/7/27. منبع: موسسه فرھنگی ھنری قدر
ولایت، بصیرت عامل پایداری در مسیر حق، تھران: قدر ولایت، چاپ دوم، 1390