میدانداری باطل در سقیفه
با شهادت پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله باطل در چهره نقابداران منافق و دو چهره و با استفاده
از سادهپنداری و کوتاه فکری امت اسلامی، میداندار سیاست و رهبری اجتماعی گردید و چهره
شاخص حقیقت، امیرمؤمنان علیهالسلام را به انزوا برد. حقخواهی آن حضرت که با ولایت خویش
«فصل الخطاب» بودند و در جایی از حق به خاطر مصلحت و سازش با دیگران کوتاه نمیآمدند، سبب
ریزش بسیاری از خواص دنیاطلب و اهل هوس و تمایلات نفسانی و جدایی آنان از آن حضرت گردید.
سه عامل یاد شده تجربه توفیق حکومت اهل بیت عصمت علیهمالسلام و
اجرای صحیح دین را تا زمان ظهور، از جهانیان سلب کرد.
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله در زمان خود توانستند دین حق را جایگزین باطل نمایند و این بنای
حقیقی را برای همیشه مستحکم و ماندگار سازند؛ اما چون مجال دگرگونی ریشهای تمامی
افکار و سنتهای ناصواب اجتماعی را نیافتند، باطل تنها از صحنه ظاهری اجتماع ساقط شد و
در باطن، به توطئه و طراحی کودتای سقیفه رو آورد و باطل برای مدت 25 سال میداندار تمامی
جامعه مسلمانان گردید. با حکومت امام علی علیهالسلام ، ایشان تمامی همت خود را بر افشای
چهرههای باطل و پیرایهها و بدعتهای آنان گذاشتند. آن حضرت علیهالسلام توانستند در مدتی
کوتاه، ترنمی از اسلام ناب محمّدی و احکام اجتماعی آن را در جامعه شکل بخشند و بسیاری از
زنگارها و پیرایههایی که در 25 سال گذشته بر اسلام وارد شده بود را بزدایند و چهره زیبای عدالت
و مهربانی حق را برای اندک زمانی ظاهر سازند و این ناموس خلقت را از پرده غیبت به در آورند.
امام علی علیهالسلام طعم شیرین صداقت و درستی را در کوتاهترین مدت در کام بشر نهاد و برای
آشکار ساختن حق و مسیر حقیقت بسیار کوشیدند. البته جبهه باطل، در برابر اقدامات حقطلبانه
آن حضرت علیهالسلام ، سه جنگ بزرگ را بر ایشان تحمیل کرد. افسوس که حضرت علیهالسلام با
افرادی مواجه بودند که بعد از صدها استدلال و برهان میگویند: یا علی، دیر آمدی و اگر زودتر
میآمدی، با تو بیعت میکردیم. صاحبان چنین استدلالی که از زندگی جز چهره گذرای آن را نمیبینند،
(38)
نباید جز شومی فرجامی داشته باشند؛ هرچند افرادی مثل سلمان، ابوذر، مقداد و عمار، در میان
آنان باشند؛ زیرا آنان در مقابل عملی انجام شده قرار میگیرند و نمیتوانند کاری جز تأسف و سکوت داشته باشند