سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حق وباطل تیغی دولبه

نظر

 

حق همسر در کلام امام سجاد علیه‌السلام


یکی از نکاتی که هر زن و مرد در تشکیل خانواده آن را به عنوان محور قرار داده و زندگی

مشترک خود را بر آن استوار می‌سازد، اخلاق محوری است.

 


 

وجود همسری وفادار و مهربان، که در مشکلات و سختی‌ها،غم‌ها و شادی‌ها همراه و همدم انسان

بوده همسفری مطمئنو دل سوز در سفر پرفراز و نشیب زندگی می‌باشد؛

«وَمِن آیاتِهِ أن خَلَقَ لَکُم مِّن أَنفُسِکُم أَزوَاجاً لِّتَسکُنُوا إِلَیها...(روم / 21)؛ و از نشانه‌های او اینکه همسرانی

از جنس خودتان برای شماآفرید تا در کنار آن‌ها آرامش یابید.»

و البته این امر در صورتی تحقق پیدا می‌کند که فضای حاکم بر زندگی

مشترک فضایی همراه با صفا و صمیمیت و محبت باشد و اصول و قواعد آن بر سیره ی ائمه‌ی اطهار

علیهم السلام منطبق باشد.

در این بخش به کلام امام سجاد علیه‌السلام در مورد حق همسر و وظیفه‌ی هر کدام نسبت به دیگری می‌پردازیم؛

«و أمّا رعیّک بملک النّکاح فأن تعلم أنّ الله جعله سکناً و مستراحاً و أنساً و واقیة و کذلک ...»؛

«و اما حق همسرت آن است که بدانی خداوند متعال با آفرینش او، وسیله‌ی آرامش، رفاه و انس و نگهداری

تو را فراهم نموده و واجب است هر کدام از شما - زن و شوهر - بر نعمت وجود دیگری، سپاس گوید و بداند

که این نعمت الهی بر اوست.»

بر تو واجب است که نعمت الهی را گرامی داشته، در معاشرت با او، خوش رفتاری و رفق پیشه کنی؛

اگر چه حق تو بر زن سخت‌تر و رعایت مکروه و محبوب اگر معصیت و زیاده خواهی نباشد، بر او لازم‌تر است؛

ولی زن حق مهربانی و انس بر تو دارد و جایگاه آرامش و آسایش، غریزه‌ای است که گریزی از انجام آن نیست

و این حق بزرگی است. (قاسم نصیر زاده، سیری در رساله‌ی حقوق امام سجاد علیه‌السلام، ج 2، ص 148)

 

اخلاق محوری در خانواده

مطابق آنچه در آیه‌ی شریفه‌ی سوره‌ی جمعه آمده، یکی از بخش‌های مهم معارف اسلام مسأله‌ی اخلاق و

آراستن روح به ارزش‌های انسانی است. این بخش مکمل اعتقادات و اساس و پایه‌ی مسائل بعدی مانند

حکمت و علم و دانش، احکام الهی و انجام واجبات و ترک محرمات نیز می‌باشد. در حقیقت هر عمل خوبی

که از انسان سر می‌زند، به پیرو خلق و خوی نیک اوست و هر عمل زشتی هم که از او سر می‌زند، مربوط

به اخلاق فاسد می‌باشد.

حق همسرت آن است که بدانی خداوند متعال با آفرینش او،وسیله‌ی آرامش، رفاه و انس و نگهداری تو

را فراهم نموده و واجب است هر کدام از شما - زن و شوهر - بر نعمت وجود دیگری، سپاس گوید و بداند

که این نعمت الهی بر اوست

به تعبیر روشن‌تر، تمام ارزش‌های انسانی معلول اخلاق نیک اوست. انسان تا به تمرین و مجاهده‌ی عملی

اخلاقی نیک را در خود ایجاد نکند، ارزش انسانی پیدا نخواهد نمود و اعمال و عبادات او نیز ارزش و مقبولیت

نخواهد یافت. از این رو، از نظر اسلام هر فرد اگر شایستگی اخلاقی پیدا نکند، حتی اگر دانشمند و متخصص

و هنرمند هم باشد، ارزش انسانی و اسلامی ندارد. (محمّد حسینی بهاران چی، آیین همسرداری و آداب

زندگی در اسلام، ص 240)

امام محمّد باقر علیه‌السلام می‌فرماید: «إنّ أکمل المؤمنین إیماناً أحسنهم خلقاً؛ کامل‌ترین مؤمنان از جهت

ایمان، خوش اخلاق‌ترین آنان هستند».(کلینی، اصول کافی، ترجمه‌ی صادق حسن زاده، ج 3، ص 227)

ادامه مطلب...

نظر

 

حق در فقه اسلامی

حق عبارت است از آنچه که خداوند توسط پیامبران، مردم را بدان فراخوانده است؛ اعم

از اصول، همچون توحید، نبوت، امامت و معاد، و فروع، از قبیل نماز، روزه، امر

به معروف و نهی از منکر. مقابل آن باطل قرار دارد که همه آنچه را که ابلیس و حزب

او خلق را بدان دعوت می‏کنند- از شرک و فسق و دیگر امور منهی در شریعت- دربر

می‏گیرد

دفاع از حق و اهل حق در برابر دشمن مهاجم واجب است. نقد و ردّ گفتار باطل، هر

چند مستلزم غیبت نقد شونده شود، جایز و از موارد جواز غیبت شمرده شده است. [6]

چنان که هرگاه در دین بدعتی پدید آید و مورد از موارد تقیه نباشد، اظهار علم جهت

زدودن بدعت و احقاق حق، بر عالمان واجب است. [7]همچنین آنچه که موجب تقویت

و چیرگی باطل بر حق شود،حرام و عوضی که در برابر آن اخذ می‏گردد، باطل است. [8] [9]

 مجادله به انگیزه احقاق حق و از بین بردن باطل، جایز، بلکه از برترین طاعتها

است. [10] [11] 

و اگر اقامه واجب و دفع منکر متوقف بر آن باشد، واجب است.

بر قاضی واجب است در قضاوت بر اساس حق حکم کند؛ از این رو، قبول ولایت از

جانب حاکم جور جهت قضاوت جایز نیست، مگر برای کسی که امکان قضاوت به حق

برایش فراهم باشد؛ بلکه در جایی که بر پاداشتن حق متوقف بر قبول ولایت از جانب

حاکم ستمگر باشد، واجب است آن را بپذیرد و قصدش پذیرش ولایت از جانب پیشوای

عادل باشد، هرچند به ظاهر آن را از حاکم جور پذیرفته است. [12]

هرگاه قاضی به اشتباه، خلاف حق حکم کند، هر زمان که به اشتباه خود پی ببرد،

بر او واجب است، حکم پیشین را نقض و بر اساس حق حکم کند. [13]


منابع

.

کتاب المکاسب ج1، ص357.    

7.

وسائل الشیعة ج16، ص269.    

8.

مهذّب الاحکام ج16، ص71.

9.

مهذّب الاحکام ج16، ص93-94.

10.

جواهر الکلام ج17، ص203.    

11.

العروة الوثقی ج3، ص695.    

12.

کشف اللثام ج10، ص13.    

13.

الوسیلة ص209.    


نظر

 

یا صاحب الزمان

ترک گناه رمز ارتباط معنوی با حضرت مهدی(عج)

  همه ما کم و بیش با مفهوم گناه و اثرهای آن تا حدودی آشنا

هستیم.

گناه  که همان تخلف از دستورهای الهی است  اثرات ویرانگری

بر دنیا و آخرت انسان داشته و موجودیت و هویت معنوی او را

به شدت متزلزل می‌کند. 

این اثرات در کتاب‌های اخلاقی نوشته شده که مطالعه آن پر

سود است؛اما در این مقاله از دو جهت به گناه و اثر آن پرداخته

می‌شود: اول؛ اثر گناه بر قلب و بنیان اعتقادی انسان و

دوم؛ اثر گناه بر رابطه معنوی با امام عصرعجل الله تعالی فرجه الشریف .



اثر گناه بر قلب و اعتقاد انسان


از میان تمام آثار معاصی، مخرب‌ترین و خطرناک‌ترین اثر گناهان،

اثری است که بر قلب یعنی مرکز ادراکی و اعتقادی انسان و

جایگاه محبت الهی گذاشتهمی‌شود و باعث فساد و سرنگون

شدن قلب می‌گردد. استمرار بر گناه باعث ایجاد حالاتی در

انسان می‌شود که منشأ این حالات، تحول و دگرگونی

قلب است.

پیشاپیش بر این مطلب اصرار داریم که چون اثرات گناه، مانند

اثرات تقوا و اعمال صالح، کم‌کم و به آرامی صورت می‌پذیرد،

شاید سال‌ها طول بکشد تا چنین حالاتی در انسان در اثر گناه

ایجاد شود؛ از این‌رو شخص گناه‌کار متوجه نمی‌شود که با

خود چه می‌کند؟[1]

استمرار گناه باعث ایجاد حالاتی در آدمی می‌شود که هر

چند نمی‌توان به‌طور دقیق‌تر مراحل و ترتیب آنها را بیان و بر

همه افراد تطبیق نمود، امّا این حالات مشابه و در غالب گناه‌

کاران کم و زیاد مشهود است. از خطرناک‌ترین این حالات در

اثر تکرار گناه، به‌وجود آمدن حالت «شک» در مسائل اعتقادی

و دینی،همچون توحید، معاد، نبوت و قرآن است که البته در

ابتدا چون شخص هنوز باایمان است او را آزار می‌دهد. آزار

دهنده‌تر از آن این که این شک با استدلال و مطالعه کتاب

برطرف نمی‌شود؛ از این‌رو شخص آلوده به گناه، به این در و آن

در می‌زند تا آتش شک را در قلبش خاموش کند، اما نمی‌تواند.

تنها راه اصلاح از این نوع شک آزار دهنده، ترک معصیت است

و الاّ کم‌کم این شک به گونه‌ای در قلب تثبیت می‌شود که

نتیجه آن، انکار اعتقادات خواهد بود.

از دیگر آثار ویران‌گرانه گناه، پذیرش آسان شبهات و قبول

نکردن جواب استدلالی به آن می‌باشد. البته نه این‌که نمی‌پذیرد،

بلکه قلبش نمی‌تواند بپذیرد.

به عنوان نمونه وقتی بر شخصی درباره یکی از مسائل

مهدویت شبهه‌ای وارد می‌شود، سریعاً تشویشی در قلب

او به‌وجود می‌آید که نکند راست باشد.

اما هنگامی که به این شبهات، پاسخ‌های مستدل داده

می‌شود بر دلش نمی‌نشیند، زیرا درمانش فقط ترک گناه است.

از اثرات دیگر مخرّب گناه در گناه‌کار، جبهه‌گیری در مقابل حق و

اهل حقیقت و دفاع از باطل و اهل باطل است؛ گرچه نمی‌توان

در همه افراد این حکم را جاری کرد، ولی گاهی دیده می‌شود

که شخص گناه‌کار به امام معصوم و افعال وی اشکال دارد،

اما از دشمنان وی دفاع می‌کند. و بدتر از آن این که در قلبش،

نسبت به دشمنان اهل‌بیت، محبت دارد! گاهی هم می‌فهمد و

از این نوع محبت‌ها در قلبش به ترس می‌افتد، ولی نمی‌داند

ریشه آن از کجاست و چه باید بکند، نمی‌داند که باید گناه را کنار

بگذارد تا قلبش درمان شود.

به بهانه فهم دین به کارهای پیامبر اکرم6 و امیرالمؤمنین

علیه اسلام و سایر معصومین چون و چرا می‌کند، امّا نسبت به

نویسندگان منحرفی مثل صادق هدایت، اشکالی ندارد و بلکه

دفاع می‌کند.

از دیگر آثار خانمان سوز گناه، بی‌علاقگی و بی‌حوصلگی نسبت

به عبادات و مساجد و اماکن مذهبی است که در بعضی مواقع

با پیدا شدن سئوال‌هایی مثل این‌که فلسفه نماز خواندن چیست؟

چرا باید نماز بخوانیم؟ روزه گرفتن ما چه فایده‌ای برای خدا دارد و

نظایر آن بروز می‌کند. البته گاهی هم این سؤال‌ها برای فهم

حکمت و پایبندی بیشتر به فرایض الهی پرسیده می‌شود.

از آن طرف علاقه به لهو و لعب و بازی و افراط در شوخی و خنده

در آنها زیاد می‌شود.

انکار و مسخره کردن معاد و نبوت و مؤمنین و حرف‌هایی از این

قبیل که: از کجا معلوم که بعد از مرگ خبری باشد و این خرافات

آخوندهاست نیز از آثار دیگر گناه است.

ادامه مطلب...

نظر

روایت علی مع الحق

یا علی

روایت  متواتر میان شیعه و اهل سنّت است، روایتی است از پیامبراکرم

«صلی الله علیه و آله و سلم»که فرمودند:

عَلِیٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِیٍّ یَدُورُ حَیْثُمَا دَارَ[1]

علی با حقّ است و حق با علی. هر کجا علی باشد، حق هم آن جاست. حق به دور

علی می‌گردد، نه این که علی به دنبال حق باشد. ما اگر بخواهیم حق بودن چیزی را

بفهمیم، اگر امام علی«سلام الله علیه» گفت: حقّ است، ما هم می‌گوییم: حقّ است

و اگر او آن را قبول نداشته باشد، می‌گوییم: ناحق است.

نکته‌ی مهمّ این روایت همین است که پیامبر«صلی الله علیه و آله و سلم»،

علی«سلام الله علیه» را محور قرار داده‌اند، نه حق را. گاهی می‌گوییم: هر کجا

حق حضور داشته باشد، علی آن جاست، امّا گاهی بالاتر از این را می‌گوییم؛ مرکز و

محور را علی«سلام الله علیه» قرار می‌دهیم و حق را دنباله‌روی او معرفی می‌کنیم.

بزرگان شیعه از این روایت عصمت امیرالمؤمنین«سلام الله علیه»را استنباط کرده‌اند

و همین طور هم هست. شیعه معتقد است علاوه بر این که هر پیامبری باید معصوم باشد،

وصی او هم باید معصوم باشد. قبلاً در مورد آیه‌ی «تطهیر» بیان شد که عصمت دو معنا

دارد. یکی عصمت از گناه ولو صغیره که غیر از انبیاء و اوصیاء هم این مقام را داشتند.

معنای دوّمی که شیعه در مورد انبیاء و ائمّه طاهرین«سلام الله علیهم»، به این معنا معتقد

است، عصمت از گناه و خطا و نسیان و انحراف فکری است.

برخی از علما قائل به سهو النّبی بودند[2]، امّا بسیار کم و بقیّه هم آنان را تخطئه کرده‌اند.

علمای شیعه، هم به استناد آیات و روایات و هم به استناد عقل، هر نوع اشتباه و سهوی را

از ساحت این بزرگواران دور می‌دانند. اگر پیامبر«صلی الله علیه و آله و سلم»اشتباه و

سهو داشته باشد، اطمینان از او سلب می‌شود و وقتی می‌گوید: این آیه را خداوند نازل کرده،

احتمال می‌دهیم این طور نباشد. در این صورت، دیگر سنگ روی سنگ بند نمی‌شود.

پس باید مصون از اشتباه و گناه باشد.

همین روایت هم این مطلب را ثابت می‌کند؛ چون اشتباه و گناه همگی جزء باطلند و در این

روایت حق دنباله‌روی امیرالمؤمنین«سلام الله علیه» معرفی شده است. نتیجه آن که، هیچ

اشتباه و گناهی در مورد امیرالمؤمنین«سلام الله علیه» راه ندارد.

 

پی نوشت ها:

[1]. این حدیث به عبارات مختلفی نقل شده است؛ همچون «رحم الله علیاً‌ اللهم أدر الحق

معه حیث دار»، «علی مع الحق و الحق مع علی اللهم أدر الحق مع علی حیثما دار»،

«علی مع الحق و الحق مع علی و لن یفترقا حتی یردا علی الحوض یوم القیامة»،

«علی مع الحق و الحق مع علی حیث کان» و ....

الأمالی (للصدوق)، ص 89؛ الجمل، ص 81؛ الأمالی (للطوسی)، ص 548؛ کفایة الأثر

فی النص علی الأئمة الإثنی عشر، ص 20؛ سنن الترمذی، ج 5، ص 633؛

الإمامه و السیاسه، ج 1، ص 98؛ المستدرک علی الصحیحین، ج 3، ص 135؛

تاریخ مدینة دمشق، ج 42، ص 448؛ المناقب، ص 104.

جهت اطلاع بیش‌تر از مصادر این حدیث، ن. ک: إحقاق الحق و إزهاق الباطل و ملحقات آن،

ج 5، صص 623 ـ 638 و ج 16، صص 384 ـ 397 و ج 21، صص 390 ـ 395

و ج 23، ص 307 و ج 30، صص 229 ـ 230؛ موسوعة الغدیر فی الکتاب و السنه و

الأدب، ج 4، صص 251 ـ 255.

در برخی از روایات این باب به نقل از اهل سنّت آمده است: «و الحق یدور حیثما دار علی»

که صریحاً امیرالمؤمنین«سلام الله علیه» را محور معرفی کرده است.

[2]. من لایحضره الفقیه، ج 1، ص 359. شیخ مفید در پاسخ به ایشان رساله‌ای نوشته‌اند

به نام «عدم سهو النّبی» که در ضمن جلد دهم از مجموعه مصنّفات شیخ مفید چاپ شده است.

 


نظر

میلاد فاطمه (س) مبارک

 

حقوق مادر در حیات و مرگش

این سخنان گهربار رسول بزرگوار اسلام صلی الله علیه و آله

نهایت درجه تکریم مادر است. یعنی هر کس بخواهد به

عالی‌ترین مقامات انسانی دست یابد، باید مادر خود را مورد

احترام و محبت قرار دهد.

در مورد مقام ارجمند مادر، مطالب فراوانی در سیره و سخن

اهل بیت علیهم السلام می‌توان یافت. در اینجا به چند مورد

اشاره می‌کنیم:

امام صادق علیه السلام فرمود: مردی به حضور رسول گرامی

اسلام صلی الله علیه و آله آمده و عرضه داشت:‌ای رسول خدا!

به کدام یک از بستگانم نیکی کنم؟ فرمود: به مادرت. مرد پرسید:

بعد از آن؟ فرمود: به مادرت. برای بار سوم پرسید: پیامبر اکرم

صلی الله علیه و آله فرمود: مادرت. در نوبت چهارم حضرت فرمود:

به پدرت نیکی کن! (الکافی، ج 2، ص 159)

از امام سجاد علیه السلام روایت شده است که فرمود: مردی به

حضور حضرت خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله شرفیاب شده

و اظهار داشت: ‌ای رسول خدا! من مردی گنهکار و آلوده به معصیت

هستم و از انجام هیچ گناهی فروگذاری نکرده‌ام، آیا امید آمرزش

برایم هست؟

رسول خدا صلی الله علیه و آله پرسید: آیا پدر و مادرت زنده هستند؟

مرد گفت: فقط پدرم زنده است. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله

فرمود:

برو با او خوشرفتاری کن. آن مرد رفت و پیامبر صلی الله علیه و

آله بعد از رفتن او زیر لب زمزمه می‌کرد که:‌ ای کاش مادرش

زنده بود!

(مستدرک الوسائل، ج 15، ص 180)

حقوق مادر در حیات

ابوذر می‌گوید: از رسول گرامی اسلام شنیدم که فرمود:

«نگاه به علی بن ابیطالب عبادت است. نگاه مهرآمیز به پدر

و مادر عبادت است. نگاه به صحیفه - یعنی صحیفه قرآن -

عبادت است. نگاه به کعبه عبادت است.»

امام سجاد علیه السلام با توجه به نقش حیاتی مادر در پرورش و

رشد فرزندان، به حقوق اساسی مادر اشاره کرده و فرزندان را

اکیدا به رعایت آن سفارش می‌کند: «حق مادرت آن است که

بدانی، او تو را حمل کرد به گونه‌ای که هیچ کس، دیگری را چنین

حمل نمی‌کند و از شیره جانش به تو بخشید که هیچ کس به دیگری

نمی‌بخشد. و با تمام وجودش از تو نگهداری کرد و برایش مهم نبود

که خودش گرسنه بماند و به تو غذا بدهد، خود تشنه باشد و به تو

آب بیاشامد، خودش برهنه باشد و به تو لباس بپوشاند، خودش در

مقابل آفتاب باشد و تو را زیر سایه نگهدارد، از خواب خود به خاطر

تو چشم بپوشد. او تو را از گرمای تابستان و سرمای زمستان حفظ

کرد. (مادر همه این رنجها را تحمل کرد،)

تا تو برای او باشی. تو توانایی شکرگزاری از مادرت را نداری، مگر با

یاری و توفیق خداوند متعال.» (من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 621)

آنچه از روایات برمی آید این است که جبران زحمات مادر و بجای آوردن

حقوق او کاری است بس مشکل، اما باید تا حد توان در این زمینه

تلاش نمود. در اینجا به مهمترین حقوق مادر اشاره می‌کنیم:

ادامه مطلب...