سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حق وباطل تیغی دولبه

نظر

 

              آیا همه حق دارند؟!

یکی از اساسی ترین نقد های که غرب به دین مبین اسلام وارد

 می کند موضع تساهل و یا همان پلورالیسم است. در واقع مدعیان

بر این باورند که اعتقاد به حقانیت دین مبین اسلام به خودی خود

موجبات تصلب و پا فشاری بر انگاره های دینی می شود و از این

رو جایی برای تساهل و تسامح بین بشر و پلورالیسم باقی نمی

گذارد. در واقع فحوای کلام این منتقدان بر آن است که اساسا به

دلیل نامحسوس بودن و غیر ملموس بودن انگاره های دینی نمی

توان تصمیم روشنی در خصوص " حقانیت " گرفت و از این رو برای

 آنکه " صلح کل " در میان ابنای بشر پدید آید بهتر است " حق " را

 به همه داد و این امور را در حیطه مسائل شخصی محدود و محصور

 نمود. از این روست که عبارت " حق " که می توان گفت اساس دین

 اسلام است در دنیای امروز و ادبیات کفرآمیز و مادی سکولار کلمه

بسیار خطرناکی محسوب می شود. به عبارت دقیق تر امروز

سکولاریسم به دنبال حذف مفهوم "حق" از ادبیات جهانی است.

 اما آیا تساهل حقیقی که می توان آن را مولفه ای مهم در زندگی

 مسالمت آمیز بشر دانست به معنای اعاده حق به تمام افراد است؟!

 آیا معنای پلورالیسم عبور از حقانیت هاست و یا اینکه برای دستیابی

 به یک زندگی مسالمت آمیز می توان نوع دیگری از تساهل را به

 اختیار گرفت

 

ادامه مطلب...

نظر

میزان حق و باطل

قیام سالار شهیدان به دنبال قیام انبیای گذشته، به مردم جهان تفهیم می‏کند

 که نظام حق، کدام است و نظام باطل کدام. آن حضرت برای تحقیق و

تفهیم این مطلب، چاره‏ای جز نثار خون و ایثار فرزند و مال و جان نداشتند؛

زیرا آنقدر رسوبات جاهلت اموی زیاد بود که ممکن نبود با سخنرانی و

نامه‏نگاری مطلب را حل کرد. اگر مطلب خیلی ضروری و عمیق شد،

چاره‏ای جز استقبال شهادت نیست. از این‏رو، وجود مبارک حسین بن

علی علیه‏السلام از ذات مقدس رسول اکرم صلی‌الله علیه وآله وسلم این

برنامه را دریافت کردند که در شرایط کنونی، یک سلسله شهادت‏ها و

اسارتها لازم است تا آن دینی که می‏رود به فراموشی سپرده شود، احیا

گردد و در این هنگام بود که قیام کردند.

آن حضرت آیات قرآن کریم را در فرصت‏های مناسب می‏خواندند؛ هم برای

 احتجاج با دیگران و هم برای توجیه همراهان، هم برای محاجه با خصم و

 اینکه حجت بالغه‏ای بر ضد نظام ستم باشد و هم توجیه خوبی باشد برای

صحابة خود. آن حضرت، هم مفسر و مبین قرآن بود، هم به استناد آیة

«و جادلهم بالتی هی أحسن»(نحل، 125) احتجاج می‏کرد.

گاهی ایشان این آیه را تلاوت می‏کردند: «و لایحسبن الذین کفروا أنما نملی

لهم خیر لأنفسهم. إنما نملی لهم لیزدادوا اثماً و لهم عذاب مُهین»(آل عمران، 178)

که این آیه را زینب کبری سلام الله علیها نیز در دربار کوفه و هم در شهر شام

تلاوت کرد و به آن احتجاج نمود. آنگاه فرمودند: «ماکان الله لیذر المؤمنین علی

 ما أنتم علیه، حتی یمیز الخبیث من الطیب»(آل عمران، 179)؛ یعنی وقت صلح

و زمان آرامش، افراد پاک و ناپاک در کنار هم به سر می‏برند؛ ولی زمان جنگ،

 پاکان از ناپاکان جدا می‏شوند.

 

ادامه مطلب...

نظر

         حق وباطل درکلام امیرالمومنین علی علیه السلام (2)

تابش‏نور اسلام نفوذ کرده و فرهنگ حیات بخش اسلام گسترش پیدا کند،با همین‏

مجموعه‏هاى فکرى نگه داشته تا با باطل مانوس‏تر و آشناتر باشند،و باطل را بهتراز

حق بشناسند،طبیعى است که منظور از شناخت همان آشنا بودن و مانوس‏بودن است

 نه معرفت و شناخت‏به معناى نظرى کلمه.

حضرت در خطبه 201 مى‏فرماید که:«ان فى ایدى الناس حقا و باطلا»دردست مردم

حقى است و باطلى،امیر المؤمنین بیان مى‏کند که اگر وقتى انسان‏دچار اشتباه مطلق

گرایى شود دچار انحراف خواهد شد،باید بداند که آنچه دردست مردم است همیشه

خوب یا بد،حق یا باطل آمیخته است،درست همان‏چیزى که گاه ما در جریانات سیاسى

 اجتماعى مى‏بینیم،در جریانات گروه‏ها،اقلیت‏ها،حزب‏ها و جریانات سیاسى معمولا

هوادارها و افراد عضو و پیرو،وگرفتار یک نوع مطلق گرایى هستند،وقتى که

صحبت از حزب خودشان،وگروه خودشان به میان مى‏آید،آن را مطلقا حق مى‏دانند،و

 لذا امیر المؤمنین‏مى‏فرماید:اصل را بر این بگذار که در دست مردم آنچه هست اعم از

 حق یا باطل‏با یکدیگر آمیخته است،تو باید حق را از باطل تمیز بدهى حق را بگیرى

و باطل‏را رها کنى.

 

ادامه مطلب...

نظر

موضوع بحث درمورد حق وباطل است

ابتدا امیر المؤمنین سلام الله علیه تناقضى را که در زندگى بشرى میان حق وباطل است

‏بیان مى‏کند،مى‏دانیم که از نظر تعریف فلسفى تناقض بین دو مفهوم ودو

 مقوله وقتی متصور است که جمعشان ممکن نیست و رفعشان هم همینطور

،یعنى یکى از اینها الزاما باید باشد،در این صورت ما بین وجود و عدم مى‏گوئیم

‏تناقض هست،یعنى یک چیز یاهست‏یا نیست،نمى‏شود هم باشد و هم نباشد

،ونمى‏شود هر دو هم باشد.

حال استمداد مى‏جوئیم از کتاب لغت،من(لسان العرب)را در فرصتى که‏بود

ملاحظه کردم،دیدم که حق و باطل را یکى از نظر مفهومى معنا مى‏کند یکى

‏از نظر مصادیق از نظرمفهومى مى‏گوید:«الحق نقیض الباطل‏»به بیان باطل

هم که‏مى‏رسد اولین مطلبش این است:«الباطل نقیض الحق‏»باطل به چیزى

 مى‏گوئیم که‏نقیض حق است،حق چیست؟

حق چیزى است که نقیض باطل است،پس‏حق چیست و باطل کدام است؟

باز از لغت استمداد مى‏جوئیم،در معنى لغوى وریشه‏اى حق مى‏گوید:

«حق یحق حقا اذا ثبت‏»حق به چیز ثابت مى‏گویند به چیزپایدار،به چیز

 استوار،محکم و متناقض آن مى‏شود باطل،باطل یک چیز و شى‏ء ناپایدار،

پوچ،و امر ضایع‏«بطل بطلانا اذا ضاع‏»وقتى باطل مى‏گویند که ضایع‏ است،

تباه است،پوچ است،هیچ است،پس از دیدگاه لغت،حق به طور کلى به‏امر

 و چیز ثابت و پایدار گفته مى‏شود،باطل در مقابل آن به چیز غیر

 ثابت،ناپایدارو غیر دائمى،موقت،گذرا و هر تعبیر دیگرى که مناسب باشد،گفته

 مى‏شود.

  ادامه مطلب...

نظر
انقلاب اسلامی ایران نمونه بارزی از پیروزی حق برباطل است
واینکه باطل رفتنی است وحق ماندنی است .کمااینکه خداوند
 درآیه شریفه به این نکته اشاره می کند .
حق ماندنی وباطل رفتنی است
      جَاء الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ کَانَ زَهُوقًا(اسراء/???

 حق آمد و باطل نابود شد آرى باطل همواره نابودشدنى است

از دیدگاه قرآن :

                   حق پیروز است و باطل نابود است

  ادامه مطلب...