سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حق وباطل تیغی دولبه

نظر

رحلت پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی

(صلی الله علیه و آله )

وشهادت سبط اکبرش امام حسن مجتبی (علیه السلام )

وشهادت ثامن الحجج حضرت علی بن موسی الرضا

(علیه السلام ) بر عموم شیعیان تسلیت باد .

یارسو ل الله


نظر

عمار ،فریادگر حق و حقیقت تا لحظه شهادت


آن‌گاه که فضا روشن و جهت‌گیری‌ها مشخص باشد، فهم

درست چندان دشوار نیست؛ اما هنگامی که غبار فضا را

می‌گیرد و تمیز حق از باطل سخت می‌نماید، اهل بصیرت

آن‌قدر کمیاب می‌شود که شخصیتی چون امیرالمؤمنین نیز

از یافتن آنان عاجز می‌ماند و در هفته پایانی عمر مبارک خویش

با حضرت می‌فرماید: اَیْن عَمّار و اَیْنَ ابن‌تیهان و اَیْن ذوالشهادتین

و اَیْن نُظَرَاؤُهُم مِنْ اخوانهم الذین تعاقدوا علی المنیته و اُبرِدُ

برو و سهم إلی الفجره؛ کجاست عمّار، کجاست ابن‌تیهان،

کجاست ذوالشهادتین و کجایند امثال آنان از برادرانشان که

به مرگ پیوسته بودند و سرهای آنان به ارمغان نزد فاجران

برده شد.

راوی می‌گوید: پس حضرت دستش را به محاسن

شریفش زد و گریه طولانی نمود و فرمود: آه، افسوس بر آن

برادرانم. (نهج البلاغه خ 182-23-22?)

تبیین عملکرد این افراد می‌تواند نشان دهد که چرا امیرالمؤمنین

این‌گونه از آنان یاد کردند. ما در این جا به گوشه‌ای از بعد

شخصیتی عمّار می‌پردازیم، عمّار می‌دانست تمام کسانی

که در برابر امیرالمؤمنین ایستاده‌اند، باطلند. شاید امروز برای

ما این مطلب خیلی روشن باشد، امّا در آن مقطع چنین نبود

و مردم چنین نگاهی را به بنی‌امیه نداشتند. راز این مطلب به

جایگاه بنی‌امیه در جامعه اسلامی برمی‌گردد. بنی‌امیه عموماً

تا پیش از فتح مکه، به اسلام روی نیاورند و در محیط مکه دارای

اموال و امکانات فراوانی بودند و از نفوذ گسترده‌ای نیز برخوردار بودند.

پیامبر(ص) پس از آن که مکه را فتح نمودند، برای آن که مانع از

اقدامات ایذایی آنان شوند، مسئولیت‌هایی را به آنان می‌سپردند.

این مسئولیت‌ها هر چند کم‌اهمیت بود، اما توانست جلوی اقدامات

تخریبی آنان را بگیرد؛ هرچند اقتدار پیامبر (ص) نیز سدی بود که

نمی‌گذاشت آنان دست از پا خطا کنند.

ادامه مطلب...

نظر

                            نبرد حق و باطل

محرم ماه عزای حسینی

اینجا  کربلاست ... دشتى مخلوط با شن و ریگ ، با تپه هاى کم ارتفاع ،

در قسمت غربى رودخانه فرات و نشانى از آبادى در آن نیست ، 

 مگر خرابه هاى نینوا که درسمت چپ ، به چشم مى خورد؛ منطقه اى

که بارها جنگهاى سخت و کشتارهاى خونین ، میان پادشاهان ساسانى

و رومیان درگرفته است و منطقه بین النهرین  است ، سرزمین بعثت ها. 

بین تپه ها، جلگه هاى نسبتاً هموارى وجود دارد که دامن در آب فرات

مى شوید. 

غروب روز نهم محرم است . کنار رودخانه ، امواج آب همچون شکم ماهى ،

مى درخشد و روى هممى غلتد و جز صداى بال پرندگانى چند، صدایى

  دیگر به گوش نمى رسد. هواىغروب ، تیره از ناجوانمردى است ،

مسموم و آلوده از خیانت ! 

خورشید، رنگ مى بازد و لاشه خسته اش را به پشت کوهها مى کشد،

کمى دورتر از شطفرات ، در دو منطقه ، دو گروه ، اردو زده اند؛

یک سو ارتش عمر سعد که از کوفه آمده است ، دیگر سو،

حسین علیه السّلام  و همراهانش . دو سپاه نابرابر از همه حیث وهمه

جهت ،روى در روى هم اند،با دوهدف کاملاً جداازهم . 

ترسیم روحیه افراد هر دو گروه ، بسى دشوار است ، مگر آنکه خود، جزئى

از یکى از آندو جمع و فردى از آنان باشى .

و اگر در کنارى و مى خواهى جبهه حسین  را بشناسى ، باید یزید را

بشناسى ،چرا که هیچ گروهى را نمى توان شناخت مگر با شناختن

جبهه مخالف آن و جهت متضادش . 

بدون شناخت ظلمت ، نمى توان فهمید که نور چیست و بدون زیستن در

اختناق ، آزادى را نمىتوان دریافت و قدر عافیت ، کسى داند که به

مصیبتى گرفتار آیدو گرسنه مىداند که سیرى چیست و ماهى تا در

خشکى نیفتد، قدر آب را نمى داند، که گفته اند: هر چیزى با ضدش

شناخته مى شود.   

حق و باطل نیز چنین است .

باید شرک  را شناخت در همه اشکالش تا معناى توحیدرا درک کرد.

بایدمعاویه  را شناخت تا على  را درک کرد وعدل  را با ظلم ، وحدت  

را با پراکندگى ، خدمت  را با خیانت ، راه را با بیراهه  مى توان شناخت .

و این سخن از على  است که :

شما هرگز، رشد و حق را نخواهید شناخت جز هنگامى که باطل را و

آن کس را که حق را رها کرده است بشناسید و به میثاق قرآن دست

نخواهید یازیدمگر آنگاه که کسى را بشناسید که آن را نقض کرده است .  

و شناساندن این دو گروه و دو جبهه ، بدانگونه که هستند، میسّر نیست

و تنها مى توان به خصلتهاى آنان با لفظ و کلمه  اشاره کرد. و مى بینید

که لفظ، درنمودن روحیه تا چه اندازهناتوان است .

مظلومیّت بزرگ حسین بن على علیهما السّلام  آن است که دشمنش ،

 یزید است !

سپاه ابن سعد، از عده اى سنگدل بى رحم ، غارتگر دور از خدا، زرپرست

هرجایى، که در سر سودایى ، جز غرایز حیوانى ، انباشتن شکم و اندوختن

ثروت ندارند،تشکیل شده است . تنها نام مسلمان دارند و نان دین مى خورند

و بیخردانى هستند که رفتارشان با هرچیزى ، جز با اسلام سازگار است ،

عده اى هستند که براى خوشایندحاکم کوفه ابن زیاد و براى جلب توجه

یزید، آماده اند همه گونه خوشرقصى کنندو به هر خون پاکى ، دست

ناپاکشان را بیالایند.

اما در دیگر سوى ، حسین است که عصاره تمامفضایل انسانى است ،

روحى الهى در طبیعت بشرى است . شعله مقدّس نبوى را در جانخویش

دارد، سلاله پاکان است و خون پاکش در رگها به یاد خدا جریان دارد و در

 راه خدانیز بر زمین تفتیده کربلا خواهد ریخت . حسین و یاران مؤ منش 

 هستند که جهادشان هم درراه اللّه  و به خاطر حق  است . همچنانکه

یزید، وابستگان و پیروانش ‍ بویى ازایمان نبرده اند و شهد حق به کامشان

نرسیده است و ناچار از جنگ و غارت و ستیزند وپیروان راه طاغوت که

خداى مى فرماید:مؤ منان پیکارگرانى هستند در راه خدا، ولى کافران در

راه طاغوت و به نفع او مى جنگند. 

ادامه مطلب...

                         غدیر؛ روز شناخت حق ازباطل

عید غدیر مبارک

پیامبر اکرم - صلی الله علیه و آله -  در اجتماع 70 - 130 هزار نفری غدیر خلیفه و

جانشین خود را به عنوان سمبل - الگو و اصطلاحاً امام معرفی می فرمایند.

چرا که امام به معنی تراز است که ناصافی ها را نشان می دهد . در یکی از

فرازهای خطابه صفحه 72 جمله جالبی وجود دارد:

« فهو الذی یهدی الی الحق و یعمل به و یزهق الباطل و ینهی عنه »

پیامبر در این قسمت هم حق و هم باطل را مورد تأکید قرار می دهند

در این عبارت این جملات را نتیجه می شود که علی - علیه السلام - مجسمه ی

صراط المستقیم است و یک راه بیشتر نیست و کوتاه ترین و ..... راه است .

صد در صد حق و باطل مورد شناسایی حضرت است . شناخت حق و باطل

خود از عمل کردن آن مهمتر است زیرا اگر کسی حق و باطل را نشناسد چگونه

می خواهد به آن ها عمل کند . پس نتیجه می گیریم شناخت حق و باطل از

طریق شناخت امام است .

« من مات و لم یعرف امام زمان مات میتة الجاهلیة »

پس ، اگر کسی امامش را بشناسد یعنی حق را شناخته . امام حق است و بعد ازآن باطل .

« فإذا بعد الحق ان الضلال ( بعد از حق جز گمراهی نیست ) »

هنگامی که امام شناخته شد ( یعنی حق شناخته شد ) پس باید به آن عمل کرد

( دستورات امام ) و پس از شناخت باطل ، باید از آن دوری گزید . امام هم حق را

می شناسد و اول عامل است و هم باطل را می شناسد و اول از آن است .

نتیجه : پیامبر با این تذکر غیر مستقیم این مطلب را عنوان کردند که ابتدا حق

را باید شناخت ( امام ) به دستورات او عمل کرد و باطل را نیز شناخته و از

او دور می کنیم و همواره این صفت حق شناسی را و عمل به آن را سر لوحه ی

خود قرار داده که حق را بشناسیم و به آن عمل کنیم و پس از شناخت باطل از آن

دوری  می کنیم .

منبع اصلی

سایت خطابه غدیر، بخش درس های خطابه

 

 


نظر

                               دعای عرفه شناسنامه معرفت حقانیت حسین (ع)

اگر به فرض که هیچ دلیلی بر حقانیت و صلاحیت امام حسین (ع) نباشد

بعد آدم یک بار دعای عرفه بخواند,

می شود به "حسین" ایمان نیاورد؟نشناسدش؟عاشقش نشود؟دیوانه اش نشود؟

آیا چنین چیزی امکان دارد؟

حمد و سپاس خدایی را سزاست که تیر حتمی قضایش را هیچ سپری نمی شکند
و لطف و محبت و هدایتش را هیچ مانعی باز نمی دارد
و هیچ آفریده ای به پای شباهت مخلوقات او نمی رسد.
جهل و نادانی من و عصیان و گستاخی من تو را باز نداشت از اینکه
راهنمایی ام کنی
به سوی صراط قربتت
و موفقم گردانی به آنچه رضا و خوشنودی توست.

پس
هر گاه که تو را خواندم پاسخم گفتی .
هر چه از تو خواستم عنایتم فرمودی.
هرگاه اطاعتت کردم قدردانی و تشکر کردی.
و هر زمان که شکرت را بر جا آوردم بر نعمت هایم افزودی.
و اینها همه چیست؟
جز نعمت تمام و کمال و احسان بی پایان تو؟!

من کدام یک از نعمت های تو را می توانم بشمارم یا حتی به یاد آورم و به خاطر سپارم؟
خدایا!الطاف خفیه ات و مهربانی های پنهانی ات بیشتر و پیشتر از نعمتها ی آشکار توست.
خدایا!من را آزرمناک خویش قرار ده آن سان که انگار میبینمت.
من را آنگونه حیامند کن که گویی حضور عزیزت را احساس می کنم.

ادامه مطلب...